آیا تا به حال با افرادی برخورد داشتهاید که دوست دارند در مرکز توجه باشند و حاضر هستند تا به هر قیمتی به این هدف برسند؟ افرادی که خود را به شکلهای عجیب و غریب آراسته میکنند یا دوست دارند با بقیه متفاوت باشند، لحن صدای خود را هنگام صحبت، بهویژه با جنس مخالف عوض کرده و رفتاری مصنوعی و دور از شخصیت اصلی خود نشان میدهند. این موارد، برخی از نشانههای افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک هستند.
اختلال شخصیت یکی از پیچیدهترین و چالشبرانگیزترین مباحث روانشناختی بهشمار میآید که تاثیرات عمیقی بر روابط بین فردی و عملکرد روزمره فرد میگذارد. شخصیت نمایشی که یکی از انواع این نوع اختلال محسوب میشود، با رفتارهای نمایشی، جلب توجه مداوم و هیجانات اغراقآمیز همراه است.
بررسی اختلال شخصیت نمایشی از این جهت اهمیت دارد که درک صحیح از علل، ویژگیها و روشهای درمانی آن میتواند به بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا و کاهش اثرات منفی این اختلال در جامعه کمک کند. از همینرو در مقاله پیشرو از مجله سلامت درمانکده تلاش میکنیم تا با نگاهی جامع به تعریف، بررسی علائم و راهکارهای درمانی مرتبط با شخصیت نمایشی بپردازیم. همراه ما باشید.
فهرست محتوا
- اختلال شخصیت نمایشی چیست؟
- ویژگی افراد دارای شخصیت نمایشی
- علائم شخصیت نمایشی در زنان و مردان
- چه چیز باعث ابتلا به اختلال شخصیت نمایشی میشود؟
- انواع اختلال شخصیت نمایشی
- عشق در شخصیت نمایشی چگونه است؟
- عوارض اختلال شخصیت نمایشی
- چطور میتوان اختلال شخصیت نمایشی را تشخیص داد؟
- درمان اختلال شخصیت نمایشی
- چگونه به فرد درگیر شخصیت نمایشی کمک کنیم؟
- راهکارهای پیشگیری از ابتلا به اختلال شخصیت نمایشی
- راهنمای مراجعه به پزشک
- سوالات متداول
اختلال شخصیت نمایشی چیست؟
شخصیت نمایشی یکی از انواع اختلالات روانی است که در دسته اختلالات شخصیت گروه B (اختلالات ضد اجتماعی، مرزی و خودشیفته) جای میگیرد. افراد مبتلا به این اختلال معمولا الگوهایی از رفتارهای هیجانی و همراه با جلب توجه شدید دارند.
این افراد در موقعیتهای مختلف به دنبال تایید و توجه دیگران هستند و اغلب واکنش عاطفی بیش از حد و اغواکننده از خود نشان میدهند. در واقع، اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک (Histrionic Personality Disorder) با رفتار سطحی و غیر واقعی مشخص میشود و فرد مبتلا به آن تمایل دارد موقعیت خود را بیش از حد نشان دهد. این اختلال معمولا از اوایل بزرگسالی که شخصیت در حال شکلگیری است، شروع میشود و در موقعیتهای مختلف بروز پیدا میکند.
بیشتر بدانید: اسکیزوتایپال چیست؟
ویژگی افراد دارای شخصیت نمایشی
مهمترین ویژگی افراد مبتلا به اختلال هیستریونیک، این است که وقتی در مرکز توجه نباشند، احساس ناراحتی میکنند. این افراد معمولا در موقعیتهای اجتماعی و شغلی، خود محور هستند و از نظر جنسی به صورت اغواکننده عمل میکنند. شاید رفتارهای نمایشی این افراد در برخورد اول کمی جذاب به نظر برسد، اما با ابراز بیش از حد احساسات خود و به نمایش گذاشتن آنها وجب ناراحتی یا شرمندگی اطرافیانشان میشوند.
از دیگر ویژگیهای اختلال شخصیت نمایشی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- علایق و موضوع حرفهایشان متمرکز بر خودشان است.
- سبک لباس پوشیدن، آرایش صورت و مدل موهایشان طوری است که موجب جلب توجه شود.
- این افراد روابطشان را از آن چیزی که هست، صمیمیتر نشان میدهند.
- احساساتشان معمولا به سرعت تغییر میکند.
- هنگام صحبت کردن به جزئیات توجه نمیکنند.
بیشتر بدانید : اختلال سلوک
علائم شخصیت نمایشی در زنان و مردان
در اغلب موارد، افراد مبتلا به این اختلال از مهارتهای اجتماعی خوبی برخوردار هستند، اما از مهارت خود برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران و جلب توجهشان استفاده میکنند. اختلال هیستریونیک اگر شدید باشد، همچون اختلال پرخوری میتواند زندگی روزمره فرد و روابطش را با مشکلات زیادی مواجه کند.
از مهمترین علائم شخصیت نمایشی در مردان و زنان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- همیشه به دنبال گرفتن تایید از دیگران هستند.
- معمولا ظاهر و رفتار اغواکننده دارند.
- خود محور هستند و اگر در مرکز توجه نباشند، ناراحت میشوند.
- پیروی از جزئیات برای آنها دشوار است.
- نسبت به انتقاد و عدم دریافت تایید حساس هستند.
- به سرعت دچار تغییر احساسات میشوند.
- معمولا قبل از انجام کارها به درستی درباره عواقب آن فکر نمیکنند.
- میتوانند برای هفتهها افسرده و غمگین باشند و ناگهان شاد و پر انگیزه شوند. (مشابه دوره شیدایی و افسردگی اختلال دوقطبی)
- از روزمرگی به راحتی خسته میشوند و معمولا وقتی کاری را آغاز میکنند، نمیتوانند آن را به پایان برسانند.
- رفتارشان شبیه به بازیگران تئاتر بوده و در همه چیز از صحبتهای صمیمی تا نشان دادن احساسات خود اغراق میکنند.
- تلقینپذیر هستند و سریعا تحت تاثیر افراد و شرایط مختلف قرار میگیرند.
- بیش از حد روی ظاهر خود حساس هستند تا جایی که نسبت به زیبایی آن وسواس فکری پیدا کرده و به عملهای جراحی متعدد یا آرایشهای سنگین روی میآورند.
- معمولا با خندهها یا صدای نامتعارف سعی در جلب توجه دیگران دارند.
- حاضر هستند برای جلب توجه دیگران، اقدام به تهدید یا خودکشی کنند.
چه چیز باعث ابتلا به اختلال شخصیت نمایشی میشود؟
هنوز علت دقیق ابتلا به این اختلال مانند اختلال تیک عصبی مشخص نیست. روانشناسان معتقدند، اختلال شخصیت نمایشی میتواند همچون اختلال پارانوئید تحت تاثیر عوامل ژنتیکی، سابقه ابتلای یکی از اعضای نزدیک خانواده مانند مادر یا پدر به آن، محیطی که فرد در آن زندگی کرده و وقایعی که در زندگیاش رخ دادهاند، بروز پیدا کند. اگر کنجکاو شدهاید بدانید پارانوئید چیست، میتوانید مقاله مرتبط با آن را در درمانکده مطالعه کنید.
بیشتر بدانید: هیستریک چیست؟
دیگر عواملی که ممکن است خطر ابتلا به به شخصیت نمایشی را افزایش دهند، شامل موارد زیر هستند.
- فقدان یکی از والدین در کودکی
- تنبیه شدید کودک
- رفتار والدین در کودکی (مانند تشویق و توجه به کودک تنها زمانی که کار خوبی انجام میدهد و تنبیه شدید او در صورت انجام رفتاری ساده مانند شکستن لیوان)
- ترومای دوران کودکی
- مورد آزار کلامی قرار گرفتن کودک
- طلاق و جدایی والدین و سردرگمی کودک از این موضوع
- رفتار غیرقابل پیشبینی، انتظارات بیش از حد از کودک برای کامل بودن و دمدمی مزاج بودن والدین
انواع اختلال شخصیت نمایشی
این اختلال همچون اختلال سایکوتیک در سنین مختلف و در افراد متفاوت به شکلهای گوناگونی خود را نشان میدهد. در ادامه شما را با انواع شخصیت نمایشی آشنا میکنیم، همچنین اگر کنجکاوید بدانید اختلال سایکو چیست، میتوانید مقاله مرتبط با آن را در درمانکده بخوانید.
شخصیت نمایشی کودکانه
مشخصترین بارزه این نوع از اختلال شخصیت نمایشی، وابستگی شدید به دیگران و بروز رفتارهای اغراقآمیز مانند غش کردن برای جلب توجه است. هرچه بلوغ روانی فرد کمتر باشد در صورت مشاهده مخالفت یا عدم تایید، این نوع رفتارهای کودکانه در او نیز بیشتر میشود. عشقهای شدید و آتشین، احساس سرزنش مداوم، عدم پایداری احساسات، شدت زیاد بالا و پایین شدن آنها یا تغییر نظرشان در کسری از ثانیه درباره دیگران، همگی از نشانههای این اختلال روانی هستند.
شخصیت نمایشی همواره موفق
چاپلوسی و تایید تمامی نظرات دیگران، مشخصترین بارزه این دسته از افراد است. آنها میخواهند دیگران دوستشان داشته باشند و به هر قیمتی حاضر هستند به این هدف برسند. شاید حتی برای این منظور رفتارهای اغراقآمیز مانند دادن هدایای گرانقیمت و بیش از توان مالیشان از آنها سر بزند. بهتر است بدانید افراد در این نوع از اختلال روانی همواره با دیگران موافق هستند و خشم یا عصبانیت خود را زیر نقابی از مهربانی پنهان میکنند، اما از درون احساس دیگری دارند.
شخصیت نمایشی همیشه شاداب
شاید در نگاه اول این دسته از افراد، بسیار خونگرم، صمیمی، اجتماعی و بسیار مثبتنگر به نظر برسند، اما در باطن شرایط روحی آنها به شدت وخیم بوده و اغلب برای جلب توجه دیگران و نگه داشتن احساس شادابی خود تحت اضطراب شدید هستند. گاهی دیده شده این افراد برای کنترل احساس سرزندگی خود از مواد مخدر استفاده میکنند. افراد مبتلا به این نوع اختلال شخصیت نمایشی اغلب در روزهای اولیه آشنایی بسیار با انگیزه به نظر میرسند، اما مدتی بعد بدون دلیل از همه چیز دوری میکنند یا دچار پریشانی عاطفی میشوند.
عشق در شخصیت نمایشی چگونه است؟
عشق و روابط عاطفی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی پیچیده و پر از چالش است. این افراد به دلیل نیاز شدید به جلب توجه و تایید دیگران، رفتارها و دیدگاههای متفاوتی دارند که اغلب بر روابط عاشقانه آنها تاثیر میگذارد.
فرد مبتلا به اختلال هیستریونیک معمولا رفتارهای نمایشی و اغراقآمیز از خود نشان میدهد تا مطمئن شود همسرش همچنان به او علاقه دارد. یکی دیگر از مشکلاتی که ممکن است در روابط عاطفی افراد مبتلا به شخصیت نمایشی پیش بیاید، تمایل آنها به خیانت در زناشویی به دلیل نیاز شدید به توجه و تحسین است.
این افراد گاهی به دنبال گرفتن تایید از فردی خارج از روابط زناشویی خود هستند و در این حین ممکن است دچار تصمیمات ناپخته و رفتارهای غیر اخلاقی شوند.
عوارض اختلال شخصیت نمایشی
این اختلال در صورت عدم تشخیص و درمان به موقع، میتواند منجر به مشکلاتی بزرگ یا ابتلا به سایر بیماریهای روانی و در مواردی خودکشی شود.
مهمترین عوارض ابتلا به شخصیت نمایشی عبارتاند از:
- افسردگی شدید
- اختلال در روابط جنسی، عاطفی و زناشویی
- عدم توانایی در انجام کارهای روتین روزانه و زندگی عادی
- اختلال در روابط اجتماعی و شغلی
- احساسات شدید در مقابل ترس از آینده، مانند شکست خوردن
این اختلال به خصوص در زوجهای جوان، میتواند به طلاق یا حتی انتقال اختلال به کودک شود، بنابراین با دیدن اولین نشانهها به دکتر متخصص روانشناس مراجعه کنید تا بتوان بیماری را در مراحل اولیه کنترل کرد.
بیشتر بدانید: اختلال شخصیت وابسته
چطور میتوان اختلال شخصیت نمایشی را تشخیص داد؟
در صورت مشاهده نشانههایی که در ابتدای مقاله به آنها اشاره کردیم، بهتر است به یک روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید و شرایط خود را توضیح دهید. اقدام به کنترل این رفتارها و علائم اولین گام برای بهبود زندگی افراد درگیر شخصیت نمایشی است.
در صورتی که پس از معاینه و بررسی نشانههای اولیه، پزشک متخصص تشخیص دهد که فرد به این اختلال مبتلا است، روند ارزیابی پزشکی و روانپزشکی آغاز میشود. همچنین ممکن است در برخی مواقع فرد با صلاحدید روانپزشک و بر اساس نشانهها به تصویربرداری مغزی، آزمایشهای عصبی و آنالیز خون نیاز داشته باشد.
معمولا روانشناسان برای درمان این دسته از افراد از روشهای تخصصی مانند تستهای مختلف رفتاری، صحبت در مورد موضوعات تکراری در دورههای متفاوت و روشهای مشابه برای تشخیص بهترین روش کنترل عوارض و نشانههای اختلال شخصیت نمایشی استفاده میکنند.
درمان اختلال شخصیت نمایشی
این اختلال ریشه در الگوهای رفتاری و هیجانی عمیق فرد دارد؛ از همینرو درمان آن نیازمند صبر، تلاش و همکاری مستمر فرد با روانشناس یا روانپزشک است. بهترین روشهای درمانی اختلال شخصیت نمایشی شامل موارد زیر هستند:
رواندرمانی
اصلیترین روش درمان این اختلال، رواندرمانی است. در این روش، فرد به مرور زمان افکار، احساسات و رفتارهای خودآگاه را میشناسد و یاد میگیرد چگونه آنها را تغییر دهد.
درمان شناختی-رفتاری (CBT)
این روش کمک میکند تا الگوهای فکری و رفتاری ناسازگار شناسایی شوند و تغییر یابند. هدف از درمان شناختی-رفتاری این است که فرد یاد بگیرد نیاز خود به تایید و توجه را به شکل سالمی برآورده کند.
درمان مبتنی بر روانپویایی
در این روش درمانی تلاش میشود تا ریشههای عمیق و ناخودآگاه رفتارهای نمایشی از جمله تجربیات کودکی و روابط تلخ گذشته شناسایی و بررسی شوند.
دارو درمانی
در حال حاضر، داروی مستقیمی برای درمان اختلال شخصیت نمایشی وجود ندارد. با این حال، اگر فرد درگیر اضطراب و افسردگی باشد، روانپزشک داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی را برای کنترل علائم تجویز میکند.
گروه درمانی و خانواده درمانی
مشارکت خانواده یا گروههای حمایتی در فرآیند درمان مفید هستند. آموزش به خانواده باعث میشود تا آنها درک بهتری از رفتارهای فرد داشته باشند و به او در جهت ایجاد تغییر کمک کنند. همچنین حضور فرد همراه با درمانگر در گروههایی که مشکل مشابه دارند، باعث درک بهتر رفتارهای غیر طبیعی میشود.
تمرینات هماهنگی ذهن و بدن
یکی از چالشهای اصلی اختلال شخصیت نمایشی، هیجانات شدید و اغراقآمیز است. در چنین شرایطی، آموزش تکنیکهای مدیریت استرس و هیجانات مانند مدیتیشن، تمرینهای آرامبخش یا روشهای ذهنآگاهی به فرد کمک میکند تا واکنشهای احساسی خود را کنترل کند.
بیشتر بدانید: اسکیزوئید چیست؟
چگونه به فرد درگیر شخصیت نمایشی کمک کنیم؟
برای همراهی هرچه بیشتر با بیمار در روند درمان، نکات زیر را رعایت کنید:
- هرگز رفتار دلسوزانه که باعث خدشهدار شدن غرور آنها شود از خود بروز ندهید.
- برای تغییر نوع بینش او شخصا اقدامی نکنید و این کار را به روانپزشک بسپارید.
- آگاه باشید که اغلب رفتارهای شدید آنها مانند خشم ناگهانی از روی قصد و عمد نیست.
- او را با تمام تفاوتهایش و بدون قضاوت قبول کنید و دوستش داشته باشید.
- این واقعیت را قبول کنید که تغییر رفتار فرد درگیر شخصیت نمایشی کندتر از سایر اختلالات است و در طولانیمدت خود را نشان میدهد؛ بنابراین امیدوار باشید و دست از همراهی او برندارید.
- از نصیحت کردن بیمار بپرهیزید.
- محیطی فراهم کنید تا شخص بتواند با شما احساس راحتی داشته باشد و از افکار و ترسهای خود صحبت کند.
- اجازه ندهید رفتار نمایشی او بر شما تاثیر بگذارد.
راهکارهای پیشگیری از ابتلا به اختلال شخصیت نمایشی
عدم وجود رفتارهای مخرب در خانواده و قرار نگرفتن کودک در معرض تروما، نقش مهمی در کاهش اثرات اختلال هیستریونیک دارد. دیگر راهکارهای پیشگیری از بروز این اختلال، بهویژه در سنین کودکی شامل موارد زیر هستند:
- آموزش مهارت ارتباطی سالم به خانوادههای دارای سابقه ابتلا به اختلال شخصیت نمایشی
- توجه به احساسات کودکان و پاسخ مناسب به نیازهای آنها
- افزایش آگاهی و اطلاعات خانوادهها نسبت به علائم این اختلال
- حمایت روانی و تایید کنترلشده کودکان
- تقویت مهارتهای اجتماعی کودکان از طریق فعالیتهای گروهی، ورزشی و هنری (این رویکرد به جای رفتار نمایشی یک راهکار سالم برای گرفتن تایید دیگران و جلب توجه است.)
- دریافت مشاوره و رواندرمانی در صورت مشاهده رفتار نمایشی
بیشتر بدانید: اختلال شخصیت اجتنابی
راهنمای مراجعه به پزشک
در خصوص افراد مبتلا به این بیماری بهتر است هیچگونه جبههگیری نداشته باشید. اغلب افراد به خوبی میتوانند بیماری خود را با مراجعه به موقع به متخصص سلامت روان کنترل کنند و زندگی اجتماعی، عاطفی، خانوادگی و کاری خوبی داشته باشند. این اختلال معمولا مشخصات ظاهری ندارد، اما میتواند به مرور زمان زندگی روزمره فرد را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
به همین دلیل افرادی که دچار نشانههای شخصیت نمایشی هستند، به کمک حرفهای نیاز دارند. حتی اگر فرد دچار نشانههای جسمی نباشد، ممکن است با مشکلات روحی مرتبط با این اختلال دستوپنجه نرم کند؛ بنابراین در صورتی که درگیر علائم اختلال شخصیت نمایشی هستید، باید نزد روانشناس یا روانپزشک ویزیت شوید.
برای این کار میتوانید به وبسایت درمانکده سر بزنید و با بهترین پزشکان متخصص از جمله روانشناس مشاوره آنلاین داشته باشید. همچنین، درمانکده این امکان را برای شما فراهم کرده تا از طریق سیستم نوبتدهی اینترنتی جهت مراجعه حضوری دکتر روانشناس از روانشناس مورد نظر خود نوبت بگیرید. همچنین میتوانید با روانپزشک آنلاین مشاوره داشته باشید و یا از طریق سیستم نوبتدهی اینترنتی جهت مراجعه حضوری دکتر روانپزشک از روانپزشک مورد نظر خود نوبت بگیرید.
سوالات متداول
اغلب افراد در برخورد اول جذب شخصیت نمایشی میشوند؛ زیرا آنها رفتارهایی انجام میدهند که جلب توجه میکند. اما نیازهای افراطی شخصیت نمایشی به مرور زمان برای اطرافیان طاقتفرسا و ناخوشایند میشود.
اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت وابسته، اختلال خوردن، اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال سوءمصرف مواد مخدر.
افراد مبتلا به اختلال هیستریونیک وقتی در مرکز توجه نباشند، ناراحت میشوند. این افراد هیجانات خود را به شکل اغراقآمیز نشان میدهند و معمولا واکنشهای غیر واقعی و نمایشی دارند.
منابع: webmd | mentalhealth
من یه سری از نشانه هارو دارم یه سری هارو نه مثلا خیلی ظاهرمو چک میکنم و دلم میخواد بهترین باشم ولی دوست ندارم مرکز توجه باشم احساس میکنم وسواس فکری دارم
نه به نظر من شما دارای این اختلال نیستید، چون میفرمایید نیازی به تایید ندارید و زیادنمیخواهید مرکز توجه باشی
چرا علائم اختلالات روانی اینقدر شبیه همه؟ بیشتر شبیه خود شیفته بود
قیمت درمانکده چطوریه
من مبتلا به این بیماریم
بدون توجه دیگران واقعا زندگی برام سخته و مطمئنم افسرده میشم و می میرم در واقع آدم اجتماعیم اما توی روابط صمیمی همیشه دچار مشکل بودم و همیشه رفتار نمایشی دارم و البته از ظاهرم هم برای جلب توجه استفاده میکنم
خسته شدم دیگه
میخام یکم مرکز توجه بودن برام مهم نباشه و اینقدر نمایشی رفتار نکنم و یه دوست واقعی داشته باشم
سلام،منم بودم تبدیل ه وسواس شد یهو تو فشار عصبی سر بی پولی تو سرم خالی شد چون یه انرژی هم داریم بالا حواست جمع باشه وسواس نشه به من ربطی نداره چون من کلا ادم دلسوزی بودم اینجوری شدم بی پولیم واسه من نیود در کل این بماد از من یادگار
دلوم خَش بی که هسوم مو قلندر
خدیجه، عشقِ مو رف پیشِ قنبر
خداشاهد، خدیجه جون مو بی
به وَلا، درد و هم درمون مو بی
ننونم سیچه با مو او جفا کرد
مویه ول کرد و با قنبر صفا کرد
ز نامردیِ قنبر دل چه خینه
چو او نالوطیه، دنیا همینه
حالا که مو بخوندم این نوشته
فمیدوم، این خدیجه بد سِرِشته
شدم روشن که ضیفه خودنما بی
نمایش بازی میکرد، بی وفا بی
۹ساله بودم پدرو مادرم بعدسالها دعوا و کتکاری کارشون به دادگاه و طلاق کشید اما پدرم حاضربه طلاقش نمیشد. منو مادرم جدا از پدرم زندگیمون رو در خونه ای جدا ادامه دادیم. مادر و پدرم دوتاشون خیلی عصبی و قُد و کینه ای بودند.اول دبیرستان خیلی افسرده شده بودم. نمیدونستم تکلیفم بین اونا چیه و چیکارمیتونم بکنم؟ دلم میخواست دست از دعوا بردارند باهم دوست بشند دوباره سه تامون توی یه خونه زندگی کنیم اما مادر و پدرم اصلا حاضر نمیشدند. بس که عذاب میکشیدم رگ مچ دستم رو با تیزبر بریدم در اورژانس بیمارستان بستری شدم بعد دربخش اعصاب همون بیمارستان بستریم کردند. روانپزشک بعداز چندجلسه به مادرم گفت دوقطبی هستم. چند ماه در بخش نگهم داشتند و ۲۰ جلسه شوک درمانی شدم ومصرف داروهای مختلف اعصاب. بعداز ترخیص مدتی خانه پدرم آمدم دوباره دچارحمله عصبی شدم و نصف شب که پدرم خواب بود قرص های اعصابمو که تقریبن۴۰ تا بود خوردم که خودمو راحت کنم. بعداز دوساعت که شکم درد و سردردم شدید و بیحال و چشام تار شده بود پدرم از صدای دردهام و خس خس نفسم بیدارشد منو با آمبولانس به اورژانس همون بیمارستان برد. بستری شدم معده ام رو ساکشن و شستشو دادند. و سه ماه در بخش اعصاب نیگهم داشتند. بعد از آزادی از بیمارستان بخاطر ضعف حافظه و فراموشی ترک تحصیل کردم. ۱۹ سالم بود مادرم که از چندسال پیش دچار سرطان بود فوت کرد از فوتش هم احساس راحتی میکردم و هم داغدارش شده و دچارعذاب زیاد شدم. از پدرم نفرت داشتم آرزو میکردم مثل مادرم بمیره. در همین اوضاع که باز حالم خیلی بد شده بود و از خودم حالم بهم میخورد بعد از خاکسپاری مادرم همه قرصهامو باهم خوردم و مثل دفعه های قبل بیمارستان بستری شدم. الان ۳۰سالمه پدرم هنوز نمرده و انگار با عزرائیل بندوبست کرده حالا حالا نمیره. فیلن اصلا نمیدونم چمه کیم چیم ؟گیج و منگم . دیگه نمیخام دکتر برم . اما پدرم هرماه به زور منو میبره دکتر که یکیشون روانپزشکه و دومی روانشناسه. قبلن میگفتند دوقطبی ام بعد برام تشخیص مرزی و از یکسال پیش تشخیص اختلال نمایشی هم بهم اضافه کردند وووو.. خیلی از دنیا خستم همین و بس…..
شرایطت خیلی شبیه منه، درمانش خودتی فقط خودت،ذهن تو این شرایطو برات ایجاد کرده، ذهن خودت هم میتونه حلش کنه،برای دیگرون زندگی نکن برای خودت زندگی کن،این یه نصیحت نیس این یه حرفیه که از فلسفهی درد میاد،همه چیز در آخر به خودت برمیگرده به خود واحد بودن
دقیقا باید طرز فکر عوض بشه،عزت نفس نباشه ادم از خودش بگذره میرسه پایان نقطه افسردگی و حمله عصبی البته با کلی خطای فکر که تو تایید طلبی میاد باعث این جریان میشه باید خود واقعیت رو دوست داشته باشی دست از مقایسه گری ورداری و برای خودت زندگی کنی نه دیگران
سلام
اول اینکه متاسفم بابت تمام مشکلاتی که داشتی و داری.ولی اینو بدون که خیلی از روانشناسان یا نویسندگان یا ورزشکاران یا طراحان لباس این مشکل را دارن. قرار نیس همه کامل و سلامت باشیم. وقتی پیامتو میخوندم به این فکر میکردم که چقدر قلمت زیبا و ساده و قابل فهمه. فکر میکنم اگه به نویسندگی روی بیاری از هررر دارو و درمانی برات بیشتر ارامش به همراه میاره. البته اگه به نوشتن علاقه مند باشی. موفق باشی عزیزم.حتما به پیشنهادم فکر کن چون استعدادشو داری.
یا خداااااا چقدر نوشتی افرین نوشتن خیلی خوبه عزیز واقعا زیاد خودتو اذیت نکن
همیشه نماز هاتو اول وقت بخون درست میشه
من به شدت دچار این بیماری هستم خسته شدم الان که متوجه شدم این بیماری رو دارم وقتی میخام تغییرش بدم غیر عادی میشم چون دیگه هیچ کس برام مهم نیست و دلم نمیخاد دوستم داشته باشن و بهم سر بزنن. یعنی یه دفعه کاملا برعکس نمیدونم چطور فرار کنم از این شرایط انرژیم برای کارهای روزمره ام از بین رفته
ما میتونیم تبادل کنیم
سلام
دوست عزیز شما اول باید بپذیری که این بیماری رو داری و زمانی قبول کردی بیماری دیگه به خودت سخت نمیگیری و حضور خدا رو تو قلبت احساس میکنی و با نوشتن از حضور خدا در کنارت سپاسگژاری کن دوست عزیز شما باید یه سری بایدها و نبایدها رو برای خودت داشته باشی(مثال:نباید کاری کنم خانوادم دلسوزی زیادی کنن، نباید رفتارم باعث ناراحتی اطرافیانم بشه؛ باید من باعث شادی خانوادم باشم، باید خوشکلترین فرد خانوادم باشم) بایدها و نبایدهای که باعث میشه حالت خوب کن
سوتفاهم نشه من خودم این بیماری رو داشتم و فقط تجربهمو میگم
نماز اول وقت حلّال مشکلاته
کسایی که تو زندگیشون با این افراد برخورد داشته باشن میدونن با چه چیزی وحشتناکی سر و کار دارن اولین مشکلشون اینه که کلا انکار میکنن همچین مشکلی دارن چه برسه بره پیش روانپزشک دوم برا جلب توجه به هر روش و دروغی متوسل میشن حاضر هستن از بقیه سواستفاده کنن تا دیگران دوستشون داشته باشن و به چشم بیان دوازده ماه سال میگن مریض هستن و به حدی حالشون بده که همه براش ناراحت ان تخیل قوی دارن و از ذهنشون داستان درست میکنن راجب اینکه دیگران عاشقشون هستن و به شدت بین همه محبوب ان حتی اگر بارها دروغشون رو بهشون ثابت کنی باز هم قبول نمیکنن و درنهایت طرف رو موجودی حسود می بینن هیچ روشی روشون جواب نمیده نه نصیحت نه نشون دادن حد و مرز قادر هستن حتی از حرف های نگفته ديگران برا جلب توجه استفاده کنن به شدت خطرناک ان دوست من که دقیقاااا این شخصیت رو داره حاضر شد با توجه به اینکه میدونس مشکل دیابت داره بره سرم قندی بزنه با جون خودش بازی کنه فقط به خاطر اینکه دیگران نگرانش بشن. هیچ روشی روی اینها جواب نمیده يعني کار ادمهای معمولی نیست فقط هر جا دیدین از دستشون فرار کنین من تاحالا هیچ اختلالی ندیدم به اندازه شخصیت نمایشی روی مخ باشه و به روان اطرافیان آسیب بزنه
اگر قرار باشه ازشون فرار کنی به بیشتر شدن بیماریشون کمک میکنی و اینکه اگه اون فرد از خانواده باشه نمیشه ولش کرد به حال خودش باید اینجور افراد رو بیشتر درک کنی و بهشون کمک کنی تا با این بیماری کنار بیان فرار راه درستی نیست
باید خییلی قوی باشی که فرار نکنی. بهتره دور شد
بعد فکری برای درمانِ بقیه کرد. چون خیلی اوقات اینها نمیخوان خوب شن بلکه دیگران رو مریض میکنن
همین که خودت اومدی اینجا نشان دهنده درگیر بودن همین بیماری هستی البته ایرادی درش نیست ولی رهنمودهایی که میکنی پسندیده نیست
سلام
دوست عزیز این بیماری شخصیت شناسی یا به قول گفتنی خودتو نشون دادن هست دوست عزیز شما برای دوستت چکاری انجام دادی؟ زمانی که قصد داشت بره سرم قندی برنه آیا شما باهاش صحبت کردی بیخیال سرم قندی بشه؟ تونستی اون لحظه رابطهای که به دلش بشینه داشته باشی؟
دوست عزیز شما درست میگی ولی نباید فرار کرد بلکه باید جوری رابطه برقرار کنی که بتونه آرامش رو با تمام وجودش حِس کنه؛باید راه همدردی رو بلد باشی
جالبه من چندتا از دوستای دوره کارشناسیم دقیقا همین شکلی بودن با اینکه خودشون دوس پسر داشتن چششون دنبال رل من بود بماندم چه قدر تلاش کرد با آرایش و لباس های تنگ و کوتاه دل رل منو ببره آخرم موفق شد جالب بود رل خودشون خیلی خوشگلتر از مال من میزد ولی انگار تو بعضی از خانم های ایرانی نهادینه شده که نباید با یکی باشی بقیه رو هم باید بخوایی انگار جز افتخارات بعضی زناست حتی رل آخریم یه شخصیت نمایشی بود که به خاطر رفتارش بهم زدم ولی هنوز عین زگیل چسبیده به آدم ول نمی کنه
همسرم دچار این اختلال هست ولی به هیچ عنوان قبول نمیکنه که آدم بره پیش پزشک،دوستش دارم هرچقدر مدارا میکنم ولی بازم دیوانم کرده،چند وقت پیش صحبت: داره دیر میشه برای فرزند دار شدن رو میکرد، منم مشکلات زندگی رو گفتم راضی نبود ولی چیزی نگفت. نمیدونم اگر دوباره بگه چیکار باید کنم؟ اگر راهنمایی کنید ممنون میشم.
رفتارام برای جلب توجه و اینکه نشون بدم منم در سطح بقیم و فکر نکنن که ازشون پایینترم یا هم سطحشون نیستم و ادم حسابم کنن تا حدیه که شده خیلی دروغ بگم تا کامل به نظر بیام
هروقتم که ازم انتقاد میشه یا سرزنشم میکنن تا مدت های زیادی بهش فکر میکنم , هنوز سر اینکه یکی از کسیایی که میشناسم چهار پنج ماه پیش بهم گفته بود اصلا جالب نیستی و ازت خوشم نمیاد حس حقارت دارم و میخوام هر جور شده توجه بقیه رو جمع کنم
فرقیم نداره از چه راهی
حدود چند ماهیم هست که زدم به بیخیالی …
حتی اگه موضوعی واقعا مهم باشه میگم اهمیتی نداره تا دیده بشم و واقعا حس میکنم دیگه اهمیتی نداره ..
سلام.من از خودم بدم میاد ولی انرژیم زیاده دوست ندارم اطرافیانم رو ناراحت کنم واس همین همیشه جوری رفتار میکنم که انگار هیچی برام مهم نیس حتی یه مدت خودمم باورم شده بود و واقعا همین الانم انگار هیچی مهم نیست برام مثلا مریضم نمیرم دکتر میگم که چی مهم نیست خودش خوب میشه اگه قراره خوب بشه .احساس میکنم هرکاری میکنم واسه اینه که یکی با خودش بگه به به عجب ادم خوبی حتی بعضی وقتا به یکی خوبی میکنم ولی بازم ته دلم انگار واسه تایید اون نفر بوده کارم خیلی بدم میاد از این عادتم ولی انگار نمیشه کاریش کرد همیشه هم فکر میکنم یکی داره منو نگاه میکنه.به همه شک دارم .چندین سالی هست که این مشکلاتو دارم الان ۱۸ سالمه اگه توصیه ای دارین لطفا همین جا بگین خوشحال میشم چون نمیرم دکتر مکتر .با تشکر
حتما روان پزشک حاذق مراجعه کن و درمان شو از زندگی لذت ببر
من مادر ۳۵ ساله هستم اینکه جلب توجه کنم اینطوری نیستم نیازیم به تاییدیه کسی ندارم اما بقیه موارد که گفتید همش شامل من میشه
تو تصمیم گیری هرچیزی مردد هستم وگاهی دراوج انرژی بالایی که دارم یهو بی انگیزه میشم وتموم کارهای روزمره به بعدها موکول میکنم.الان موندم من واقعا دچار اختلال شخصیت نمایشی هستم یا نه؟! و دقیقا اون مطالبی که گفتید خانوادم باید برام انجام بدن جزو اولویت های درونی ام هست یعنی ارزومه رعایت کنن که نمیکنن.
من فكر ميكنم كارهايى كه من ميكنم برا ديگران خيلى مهمه و ديگران بايد منو تاييد كنند ولى يه حس اى هميشه هست كه جلوى اين حالمو ميگيره و ميگه تو خيلى مهم نيستى هيچكس بهت اهميت نميده بعد اين فكر رو ميكنم كه به خاطر اينكه دوست دارم زياد تاييد بشم دارم اين حرف رو با خودم ميزنم
از ترس اينكه ديگران بهم توجه كنند از توجه شون فرار ميكنم
سر ام رو پايين مى اندازم آروم حرف ميزنم گاهى وقتا كار هايى كه بايد رو نميكنم وصواص هم گاهى پيدا ميكنم روى پلک زدن
از ترس چشمك زدن چشمك ميزنم
سلام دوست عزیز
همه افراد نیاز به تایید شدن دارند ولی اگر این نیاز به مرحله وسواس گونه برسه و شخص برای این که در مرکز توجه قرار بگیره، دست به هر کاری (مثل درغگویی) بزنه اون موقع مشکل ساز میشه
روشی که شما در پیش گرفتین اعتماد بنفس شما را بشدت سرکوب می کنه و زمانی به خودتون میاین که خدای نکرده یه فرد بسیار گوشه گیر و منفعل شده اید به عنوان یک مشاور توصیه می کنم دیگه این کار را نکنید
به میزان کاری که انجام دادید ، توقع داشته باشین نه کمتر و نه بیشتر
خیر الامور ، اوسطها
سلام اگر سوال منو دیدید و لطف کردید جواب منم بدید دقیقا برای من همین مسئله پیش اومد بعد وسواس گونه شد بعد حمله عصبی گیجی و منگی بعدش اثلا نمیدونستم کی هستم تا درمان کردمو با کلی اسیب زدن به خودم تو اظطراباش تا جایی رسیدم که اروم شدم الان با خودم راحت بگم حال نمیکنم ایا باز ریشه تو چیز دیگه ای هست یا اینم برمیگرده مرسی
سلام اگر سوال منو دیدید و لطف کردید جواب منم بدید دقیقا برای من همین مسئله پیش اومد بعد وسواس گونه شد بعد حمله عصبی گیجی و منگی بعدش اثلا نمیدونستم کی هستم تا درمان کردمو با کلی اسیب زدن به خودم تو اظطراباش تا جایی رسیدم که اروم شدم الان با خودم راحت بگم حال نمیکنم ایا باز ریشه تو چیز دیگه ای هست یا اینم برمیگرده مرسی
اوه اوه روحت در عذابه
نقطه مقابل همن روح و تحقیر عزت نفس