«خیلی از مادرامون مظلومترین عاشقای دنیان که به جز زجر و عذاب سهمی نداشتن. زندگیشون خلاصه میشد تو آسایش و آرمش بچه هاشونو یادشون میرفت خودشونم هستن….»
سلام من بهنامم و امروز میخوام داستان مادری رو براتون تعریف کنم
که تمام مشکلات زندگیش اونو با بیماریه ریشه دار سرطان مواجه کرد.
تو اواخر دهه 60 زهره فرزند آخر خانواده سنتی بود که نمیتونستن قبول کنن سن و سال دختر به 20 برسه و هنوز ازدواج نکرده باشه. همین موضوع باعث شد که اون رو به عقد مرد 35 ساله با اعتقادات کاملا مذهبی و لجباز دربیارن.
رضا اولین اقتدار خودش تو زندگیشون رو با یک چک آب دار سر سفره عقد وقتی که زهره حاضر نبود انگشت آغشته به عسلش رو بخوره نشون داد. از همون روز، زندگی به کام زهره زهر شد و هر روز رو با درد و عذاب زیادی پشت سر میذاشت. لجبازی های رضا در حدی زیاد بود که ماه ها اجازه نمیداد همسرش خانوادش رو ببینه و شرایط رو سخت و سخت تر میکرد.
از طرفیم زهره تو خانواده ای بزرگ شده بود که راه برگشتی در کار نبود و باید میموند، میساخت و بچه دار میشد تا شاید بچههاشون دلخوشیی برای گذر از این همه سختی باشن.
اونا صاحب سه فرزند شدن و زندگی با وجود بچه ها برای زهره کمی قابل قبول تر شد ولی رنج و ناراحتی که زهره تو زندگیش میکشید بالاخره خودش رو تو مرور زمان نشون داد.
خرداد سال 1378زهره توی سینه چپش چیزی شبیه به فندق رو احساس کرد و دو سه هفته ای تمام حواسش بهش بود که ببینه از بین میره یا نه. وقتی دید اون بافت سفت فندقی شکل جا خوش کرده توی سینه اش بدون اینکه به کسی بگه رفت دکتر و بعد از معاینه و آزمایش کیست خوش خیمی داخل سینش بود که با یه جراحی کوچیک درش آوردن.
از اون روز به بعد کنایه هایی که از طرف خانواده شوهرش و حتی رضا میشنید که میگفتن تو از اول مریض بودی حسابی دلش رو میشکوند و ناراحتش میکرد.
حدود 15 سال از این ماجرا میگذشت و تو این مدت زهره هر 6 ماه برای چکاپ میرفت دکتر و بچه هاش که دیگه بزرگ شده بودن. مادرشون رو همراهی میکردن.
حدود سال 94 دوباره زهره توی سینهش یه برآمدگی احساس کرد که خبر از وجود توده جدیدی میداد، ولی بعد معاینه، چند تا آزمایش و حتی نمونه برداری. دکترش گفت: مشکلی نداری و همه چیز رو به راهه و توده بدخیمی در کار نیست و فقط باید دارو بخوری.
دو سه ماهی که گذشت هنوز غده رو توی سینه اش حس میکرد. این بار پیش دکتر دیگه ای رفت و بعد از انجام آزمایشهای مختلف و ماموگرافی دکتر تشخیص سرطان سینه داد.
حال زهره بد شد و روحیش رو حسابی از دست داد. تو خونه گریه میکرد و همه اعضای خانواده درگیر اسمی به بزرگی سرطان شده بودن و ترس مرگ مادر برای بچه ها غیر قابل قبول بود.
مشاهده بیشتر : فوق متخصص آنکولوژی
رضا، زهره رو برای معاینه بیشتر و برای اینکه خیالشون از تشخیص دکتر راحت باشه پیش 4 تا دکتر دیگه برد و همشون میگفتن « زهره باید سریع عمل بشه و نصف سینش تخلیه شه». ولی این عمل تازه نقطه شروع پروسه درمان سرطان بود.
زهره عمل کرد. عملی دردناک، اونقدری که تحملش از توان هر آدم سالمی خارجه. حالا نوبت به شیمی درمانی و پرتو درمانی رسیده بود، اونم 16 جلسه با هزینه زیاد و سرسام آور دارو و مرکز درمانی.
رضا با کلی پرس و جو تونست تو یکی از مناطق جنوب تهران یه مرکز دولتی پیدا کنه که هزینه ها پایین بیاد و فشار زیادی به خانواده وارد نشه البته وضع مالیشون خوب بود حتی عمل زهره تو یکی از بهترین بیمارستان های خصوصی انجام شد ولی هزینه شیمی درمانی برای 16 جلسه زیاد میشد.
زهره روحیش رو هر روز بیشتر از قبل از دست میداد. فکر اینکه قراره موهاش دونه دونه بریزه اصلا قابل تحمل نبود. قبل از شروع شیمی درمانی تو یه هفته هر روز خودش موهاش رو کوتاه میکرد تا جایی که ماشین رو برداشت و با کمترین شماره خودش رو کچل کرد.
ظاهر جدید زهره هر کدوم از اعضای خانواده رو پر از درد و رنج میکرد. چشمای بچه ها هر روز اشک آلود بود. فکر اینکه مادر و پدرش قراره دخترشون رو بدون مو ببینن به قدری عذاب آور بود که تو تمام مدت بیماری زهره یا خونه اونا نمیرفت یا جلوشون از کلاه گیس استفاده میکرد که یه وقت متوجه شرایط این روزهاش نشن.
زهره بعد از هر جلسه شیمی درمانی با دیدن بیمارهای بد حال و داروهای خیلی قویی که بهش تزریق میکردن حالش بدتر میشد و حالت تهوع شدیدی میگرفت.
حالا اون بعد از تموم شدن 16 جلسه شیمی درمانی هر دو ماه یک بار برای چکاپ به بیمارستان میره و تغذیه سالمی رو پیش گرفته تا از برگشت این بیماری جلوگیری کنه.
چه عواملی باعث سرطان سینه میشه؟
انواع تومورهای سرطان سینه چیه؟
علائم سرطان سینه چیه و بیمار کی باید به پزشک مراجعه کنه؟
چه راه هایی برای تشخیص این نوع سرطان وجود داره؟
روش های درمان سرطان سینه چیه؟
الانم ممکنه سرطان سینه باعث مرگ بشه؟
خب میرسیم به پایان هفتمین قسمت فصل سوم پادکستمون و مثل همیشه «به سلامتی همتون»
سلام و عرض ادب
احتراما چرا داستان تراژدی زهره با یه نتیجه گیری و سوالهای غیر مرتبط تموم شد …
سلام تعدیه مناسب برای سرطان سینه هورمونی جیه