افسردگی نوجوانان یکی از دغدغه بسیاری از والدین در زمان رشد فرزندانشان است. از این رو در این مطلب سعی کردهایم علائم و نشانه های افسردگی نوجوانان را مورد بررسی قرار دهیم تا به کمک آنها بتوانید به بهترین نحو به فرزند خود کمک کنید.
درک افسردگی نوجوانان
دوران نوجوانی می تواند بسیار سخت باشد. در بسیاری از موارد افسردگی نوجوانان بسیار بیشتر از آنچه تصور می کنیم شایع است. چرا که این بیماری در این سن فرد را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد.
در حقیقت، تخمین زده شده است که از هر پنج نوجوان از هر قشر یک نفر در دوره ای از نوجوانی دچار افسردگی می شود. با این حال، در حالی که افسردگی کاملا قابل درمان است، اکثر نوجوانان افسرده هرگز از کسی کمک نمی گیرند.
افسردگی نوجوانان حالتی فراتر از بدخلقی آنها است. این یک مشکل جدی مربوط به سلامت روان است که بر همه جنبه های زندگی یک نوجوان تأثیر می گذارد.
خوشبختانه افسردگی قابل درمان است و والدین در این زمینه می توانند به فرزندشان کمک کنند. عشق، راهنمایی و حمایت نوجوانان می تواند تا حد زیادی به وی کمک کند تا بر افسردگی غلبه کند و زندگی اش را دوباره به مرحله درست برساند.
آیا نوجوان من دچار افسردگی است؟
علیرغم اینکه گاهی اوقات در دوران نوجوانی انتظار بدخلقی و کج رفتاری وجود دارد، اما افسردگی نوجوانان چیز دیگری است. تأثیرات منفی افسردگی در دوران نوجوانی بسیار فراتر از خلق و خوی مالیخولیایی است.
افسردگی می تواند ذات شخصیت نوجوان شما را از بین ببرد و باعث ایجاد احساس غم، ناامیدی یا عصبانیت شود. بسیاری از رفتارها یا نگرش های سرکش و ناسالم در نوجوانان می تواند نشانه افسردگی باشد. موارد زیر برخی از روش های تخلیه هیجانی نوجوانان برای تلاش به منظور مقابله با درد عاطفی خودشان است:
- ایجاد مشکل در مدرسه
افسردگی می تواند باعث مشکل کمبود انرژی و تمرکز شود. در مدرسه، این امر ممکن است منجر به ضعف در هشیاری، افت نمرات یا ناامیدی از انجام تکالیف مدرسه در یک دانش آموز با سابقه مثبت شود. - گریختن و فرار
بسیاری از نوجوانان افسرده از خانه فرار می کنند یا در مورد فرار صحبت می کنند. چنین تلاشهایی معمولاً به نشانه فریادی برای کمک است. - سوء مصرف مواد مخدر و الکل
نوجوانان در تلاش برای خود درمانی افسردگی، ممکن است از الکل یا مواد مخدر استفاده کنند. متأسفانه سوء مصرف مواد مخدر فقط اوضاع را بدتر می کند. - عزت نفس پایین
افسردگی نوجوانان می تواند احساس زشتی، شرم، شکست خوردگی و بی لیاقتی را تحریک و تشدید کند، در نتیجه دچار مشکل در عزت نفس میشود. - اعتیاد به تلفن های هوشمند
نوجوانان ممکن است برای فرار از مشکلات خود به شبکه های اجتماعی پناه ببرند. اما استفاده بیش از حد از تلفن های هوشمند و اینترنت فقط باعث انزوا و افسردگی بیشتر آنها می شود. - رفتار بی پروا
نوجوانان افسرده ممکن است رفتارهای خطرناک یا پرخطری مانند رانندگی بی پروا، مصرف بیش از حد مشروبات الکلی و رابطه جنسی پر خطر داشته باشند. - خشونت
برخی از نوجوانان افسرده ممکن است پرخاشگر و خشن شوند.
افسردگی نوجوانان همچنین با تعدادی از مشکلات دیگر سلامت روان از جمله اختلالات تغذیه ای و آسیب به خود همراه است. در حالی که افسردگی می تواند درد بزرگی برای نوجوان شما ایجاد کند و زندگی خانوادگی روزمره را مختل می کند، کارهای زیادی وجود دارد که می توانید برای کمک به فرزندتان در جهت بهبود این احساسات انجام دهید. بنابراین اولین قدم این است که یاد بگیرید افسردگی نوجوانان چیست و در صورت مشاهده علائم هشدار دهنده چه باید کرد.
بیشتر بدانید: راهکارهای مقابله با شکست عشقی
علائم و نشانه های افسردگی نوجوانان
بر خلاف بزرگسالان که به تنهایی توانایی جستجوی کمک را دارند، نوجوانان تنها به والدین، معلمان یا سایر مراقبان خود متکی هستند تا رنج آنها را تشخیص دهند و از آنها کمک لازم را بگیرند.
اما این کار همیشه آسان نیست. اولین مورد اینکه نوجوانان مبتلا به افسردگی لزوماً غمگین به نظر نمی رسند. در عوض، ممکن است برجسته ترین علائم شامل تحریک پذیری، عصبانیت و آشفتگی باشد. از دیگر نشانههای افسردگی نوجوانان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- غم یا ناامیدی
- تحریک پذیری، عصبانیت یا خشم
- گریه مکرر
- کناره گیری از دوستان و خانواده
- از دست دادن علاقه به شرکت در فعالیت ها
- عملکرد ضعیف در مدرسه
- تغییر در عادات غذایی و خوابیدن
- بی قراری و تحریک پذیری
- احساس بی ارزشی و گناه
- عدم اشتیاق و انگیزه
- خستگی یا کمبود انرژی
- مشکل در تمرکز
- دردهای بدون دلیل
- افکار مرگ یا خودکشی
بیشتر بدانید: افسردگی شدید و حاد چیست؟
افسردگی در نوجوانان در مقایسه با بزرگسالان
افسردگی در نوجوانان می تواند بسیار متفاوت از افسردگی در بزرگسالان باشد. علائم زیر در نوجوانان بیشتر از بزرگسالان است:
- روحیه تحریک پذیر یا عصبانی
همانطور که گفته شد، حالت غالب در نوجوانان افسرده معمولا به جای غم و اندوه، تحریک پذیری است. یک نوجوان افسرده ممکن است بدخلق، خشن، ناامید یا مستعد طغیان های عصبی باشد. - دردهای بدون دلیل
نوجوانان افسرده اغلب از بیماری های جسمی مانند سردرد یا معده درد شکایت دارند. اگر با معاینه کامل بدنی علت پزشکی این دردها مشخص نشود، ممکن است نشان دهنده افسردگی باشد. - حساسیت شدید به انتقاد
نوجوانان افسرده دچار احساس بی ارزشی می شوند و این امر آنها را در معرض انتقاد، طرد و شکست بسیار آسیب پذیر می کند. این یک مشکل خاص برای “افراد کمالگرا” است. - کناره گیری از برخی، اما نه همه مردم
در حالی که بزرگسالان در هنگام افسردگی تمایل به انزوا دارند، نوجوانان معمولاً حداقل برخی از دوستان خود را حفظ می کنند. با این حال، نوجوانان مبتلا به افسردگی ممکن است کمتر از گذشته معاشرت کنند، از والدین خود دور شوند و یا با گروه دیگری صمیمی شوند.
افسردگی نوجوانان یا درد در حال رشد؟
اگر مطمئن نیستید که نوجوان شما افسرده است یا این حالت فقط مربوط به “نوجوانی” است. توجه داشته باشید که علائم چه مدت ادامه داشته، شدت آنها چقدر است و نوجوان شما تا چه اندازه نسبت به حالت معمول خود تغییر کرده است.
گاهی اوقات هورمونها و استرس عصبانیت گاه و بیگاه نوجوانان را توضیح میدهند. اما ناراحتی، بی حالی یا تحریک پذیری مداوم و بی وقفه نیست.
علائم هشدار دهنده خودکشی در نوجوانان افسرده
نوجوانان دارای افسردگی شدید، به ویژه آنهایی که دچار سوء مصرف الکل یا مواد مخدر نیز هستند، اغلب در مورد خودکشی فکر می کنند، صحبت می کنند یا اقدام به خودکشی می کنند.
در این میان تعداد نگران کننده و فزاینده ای از این موارد هم با موفقیت خودکشی میکنند. بنابراین بسیار مهم است که شما هرگونه افکار یا رفتارهای خودکشی را بسیار جدی بگیرید. برخی از مهمترین این علائم عبارتند از :
- صحبت یا شوخی در مورد خودکشی
- گفتن جملاتی از قبیل : ” بهتر بود میمردم”، “کاش می توانستم برای همیشه ناپدید شوم” یا “هیچ راه چاره ای نیست”
- صحبت های مثبت یا رمانتیک در مورد مرگ. مانند : “اگر من می مردم، ممکن بود مردم من را بیشتر دوست داشته باشند”
- نوشتن داستان و شعر درباره مرگ، مردن یا خودکشی
- انجام رفتارهای بی پروا یا تصادفات زیادی که منجر به جراحت می شود
- بخشش اموال باارزش
- خداحافظی با دوستان و خانواده مثل اینکه آخرین دیدارشان باشد
- گشتن به دنبال اسلحه، قرص یا راه های دیگر برای خودکشی
بیشتر بدانید: مشاوره اخلاقی نوجوانان چگونه است؟
چگونه به یک نوجوان افسرده کمک کنیم؟
افسردگی در صورت عدم درمان بسیار آسیب زننده است. بنابراین منتظر نمانید تا علائم نگران کننده خودبه خود از بین بروند. اگر شک دارید که نوجوان شما افسرده است. نگرانی های خود را به روشی محبت آمیز و بدون قضاوت با آنها مطرح کنید.
حتی اگر مطمئن نیستید که مسئله آنها افسردگی است، رفتارها و احساساتی که می بینید نشان دهنده مشکلاتی است که باید برطرف شود. از این رو بهتر است گفتگویی را آغاز کنید و به نوجوان خود اطلاع دهید که متوجه برخی از علائم افسردگی در وی شده اید و این علائم شما را نگران کرده است.
سپس از فرزند خود بخواهید آنچه را که تجربه کرده است با شما به اشتراک بگذارد. به واقع آماده و مایل به شنیدن آن باشید. از پرسیدن بسیاری از سوالات خودداری کنید. زیرا بیشتر نوجوانان دوست ندارند که احساس کنند تحت کنترل یا فشار هستند. اما به صراحت بگویید که آماده و مایل به ارائه هرگونه حمایت مورد نیاز به آنها هستید.
چگونه با یک نوجوان افسرده ارتباط برقرار کنیم؟
۱) روی گوش دادن تمرکز کنید، نه سخنرانی کردن
پس از شروع صحبت نوجوان، در برابر هرگونه انتقاد یا قضاوت مقاومت کنید. نکته مهم این است که کودک شما در حال برقراری ارتباط است. در صورتی که به نوجوان خود بگویید تمام و کمال و بدون قید و شرط در کنار او هستید، بهترین کار را کرده اید.
۲) ملایم اما پیگیر باشید
اگر در ابتدا از صحبت کردن با شما اجتناب کردند تسلیم نشوید. صحبت درباره افسردگی می تواند برای نوجوانان بسیار سخت باشد. حتی اگر آنها تمایل به گفتگو داشته باشند هم، ممکن است در بیان آنچه احساس می کنند مشکل داشته باشند. به راحتی فرزند خود احترام بگذارید و در عین حال بر نگرانی و تمایل خود برای گوش دادن تأکید کنید.
۳) احساسات آنها را تصدیق کنید
حتی اگر احساسات یا نگرانی های او برای شما احمقانه یا غیر منطقی به نظر برسد، سعی کنید با نوجوان خود در مورد افسردگی صحبت کنید. تلاشهای خیرخواهانه برای توضیح اینکه چرا “اوضاع چندان بد هم نیست” به گونه ای به نظر خواهد آمد که گویی احساسات آنها را جدی نمی گیرید. تصدیق ساده درد و غم و اندوهی که آنها تجربه می کنند می تواند در درک و حمایت از آنها کمک زیادی کند.
۴) به غریزه خود اعتماد کنید
اگر نوجوان شما ادعا می کند هیچ مشکلی وجود ندارد. اما توضیحی در مورد علت ایجاد این افسردگی ندارد، باید به غریزه خود اعتماد کنید. اگر نوجوان در برابر شما صحبت نمیکند، به یک شخص ثالث مورد اعتماد مراجعه کنید. مشاور مدرسه، معلم مورد علاقه یا یک روانشناس یا روانپزشک. نکته مهم این است که آنها را مجبور کنید با کسی صحبت کنند.
۱) مقابله با افسردگی نوجوانان : آنها را به ارتباط اجتماعی تشویق کنید
- نوجوانان افسرده تمایل دارند که از دوستان و فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت می بردند، کناره بگیرند. اما انزوا فقط افسردگی را بدتر می کند. بنابراین کاری را که می توانید انجام دهید تا به نوجوان خود کمک کنید دوباره ارتباط بگیرد.
- صحبت حضوری را در اولویت قرار دهید
هر روز زمانی را به گفتگو کردن اختصاص دهید. در این گفتگو باید بدون حواس پرتی یا تلاش برای انجام چند کار به شکل همزمان، کاملاً روی نوجوان خود تمرکز کنید. عمل ساده صحبت چهره به چهره می تواند نقش مهمی در کاهش افسردگی نوجوان شما داشته باشد. به یاد داشته باشید که صحبت در مورد افسردگی یا احساسات نوجوان شما وضعیت را بدتر نخواهد کرد. اما حمایت شما می تواند در بهبود آنها تفاوت بزرگی ایجاد کند. - با انزوای اجتماعی مبارزه کنید
آنچه می توانید انجام دهید تا نوجوان خود را با دیگران در ارتباط نگه دارید. آنها را تشویق کنید که با دوستانشان بیرون بروند یا دوستانشان را به خانه دعوت کنید. در فعالیت هایی شرکت کنید که خانواده های دیگر را ملاقات کنید و به فرزندتان فرصتی برای ملاقات و ارتباط با بچه های دیگر بدهید. - نوجوان خود را درگیر کنید
فعالیت هایی مانند ورزش، باشگاه بعد از مدرسه، یا یک کلاس هنری رقص یا موسیقی را پیشنهاد دهید که علاقه و استعداد نوجوان شما را برمیانگیزد. اگر چه نوجوان شما ممکن است در ابتدا فاقد انگیزه و علاقه باشد، اما احساس بهتری خواهند داشت و شور و شوق خود را باز مییابند. - فعالیت های داوطلبانه را افزایش دهید
انجام کارهای خیرخواهانه در قبال دیگران ضد افسردگی و تقویت کننده عزت نفس است. به نوجوان خود کمک کنید کاری را که به آن علاقهمند است پیدا کند. این باعث می شود که او هدف خودش را نیز در این کار برانگیزد. اگر در کارهای داوطلبانه با آنها همراه شوید، میتواند تجربه پیوند عاطفی خوبی باشد.
۲) مقابله با افسردگی نوجوانان : سلامت جسمی را در اولویت قرار دهید
- سلامت جسمی و روانی به طور جدایی ناپذیری با هم ارتباط دارند
افسردگی در اثر کم تحرکی، خواب ناکافی و تغذیه نامناسب بیشتر می شود. متأسفانه نوجوانان به داشتن عادت های ناسالم معروف هستند. بیدار ماندن تا دیر وقت، خوردن غذاهای با ارزش غذایی پایین و صرف ساعت ها با تلفنهای هوشمند از جمله این عادتهای ناسالم هستند. اما شما به عنوان والدین آنها می توانید با ایجاد یک محیط سالم و حمایتی در خانه با این رفتارها مبارزه کنید. - به نوجوان خود تحرک بدهید!
ورزش برای سلامت روان کاملاً ضروری است. بنابراین نوجوان خود را درگیر فعالیت کنید. در حالت ایده آل، نوجوانان باید حداقل در روز یک ساعت فعالیت بدنی داشته باشند. اما نیازی نیست که این فعالیت حوصله سر بر و بدون هیجان باشد. متفاوت فکر کنید. رقصیدن، تیراندازی، پیاده روی، دوچرخه سواری، اسکیت بورد و سایر فعالیتها در این زمینه مفید است. - برای استفاده از صفحه نمایش محدودیت هایی را تعیین کنید
نوجوانان اغلب برای فرار از مشکلات خود وارد فضای مجازی می شوند. اما وقتی زمان آن زیاد میشود، فعالیت بدنی و زمان وقت گذراندن با دوستان کاهش می یابد. هر دو آنها عواملی برای بدتر شدن علائم هستند. - وعده های غذایی مغذی و متعادل تهیه کنید
اطمینان حاصل کنید که نوجوان شما تغذیه مورد نیاز برای پشتیبانی از سلامت مطلوب مغز و خلق و خویش را دریافت می کند. مواردی مانند چربی های سالم، پروتئین های با کیفیت و محصولات تازه. خوردن بسیاری از غذاهای شیرین و سرشار از نشاستهدر بسیاری از نوجوانان افسرده فقط تأثیر منفی بر روحیه و انرژی آنها خواهد داشت. - آنها را تشویق به خواب زیاد کنید
نوجوانان برای عملکرد مطلوب خود بیشتر از بزرگسالان، حدود 9-10 ساعت در شب به خواب نیاز دارند. اطمینان حاصل کنید که نوجوان شما تا دیر وقت بیدار نمیماند و استراحت لازم برای آرامش خود را دریافت میکند.
۳) مقابله با افسردگی نوجوانان : بدانید چه زمانی باید از مشورت با افراد متخصص کمک بگیرید
حمایت و تغییر در سبک زندگی سالم می تواند تغییرات خیلی زیادی را در نوجوانان افسرده ایجاد کند. اما این موضوع همیشه کافی نیست. هنگامی که افسردگی شدید است، از یک متخصص سلامت روان با سابقه برای درمان نوجوان خود کمک بگیرید.
- به فرزند خود در گزینه های درمانی حق انتخاب بدهید
هنگام انتخاب یک متخصص یا پیگیری گزینه های درمانی، همیشه انتخاب نوجوان خود را مدنظر قرار دهید. اگر می خواهید نوجوان شما با انگیزه پیگیر درمان باشد، انتخاب های او را نادیده نگیرید، یا تصمیمات یک جانبه نگیرید.
هیچ یک از درمانگران معجزه گر نیستند، و هیچ درمانی برای همه مفید نیست. اگر کودک شما احساس ناراحتی می کند یا با روانشناس یا روانپزشک ارتباط برقرار نمی کند، به دنبال گزینه بهتری باشید. - گزینه های خود را کاوش کنید
در مورد گزینه های درمانی برای نوجوان خود با متخصصی که انتخاب کرده اید گفتگو کنید. گفتگو درمانی اغلب یک درمان اولیه مناسب برای موارد خفیف تا متوسط افسردگی است. در طول دوره درمان، ممکن است افسردگی نوجوان شما برطرف شود. اگر این گونه نباشد، ممکن است نیاز به استفاده از دارو باشد.
متأسفانه، برخی از والدین احساس می کنند که مجبور به انتخاب داروی ضد افسردگی نسبت به سایر روشهای درمانی هستند که ممکن است هزینه بر و طولانی باشد. با این حال، شما وقت دارید که گزینه های خود را با دقت بسنجید، مگر اینکه کودک شما به طور خطرناکی رفتار کند یا در معرض خطر خودکشی باشد. در همه موارد، داروهای ضد افسردگی زمانی موثر هستند که بخشی از یک برنامه درمانی گسترده تر باشند.
داروهای ضد افسردگی روی بزرگسالان طراحی و آزمایش شده اند، بنابراین تأثیر آنها بر روی مغزهای جوان و در حال رشد هنوز کاملاً درک نشده است. برخی از محققان نگرانند که قرار گرفتن در معرض داروهای ضد افسردگی ممکن است در رشد طبیعی مغز، به ویژه کنترل استرس و تنظیم احساسات توسط مغز اختلال ایجاد کند.
داروهای ضد افسردگی همچنین خطرات و عوارض جانبی، از جمله نگرانی های ایمنی مخصوص کودکان و بزرگسالان را به همراه دارند. همچنین مشخص شده است که خطر افکار و رفتارهای خودکشی در برخی از نوجوانان و جوانان را افزایش می دهد. به ویژه نوجوانان مبتلا به اختلال دو قطبی، افراد دارای سابقه خانوادگی اختلال دو قطبی یا سابقه اقدام به خودکشی قبلی، آسیب پذیر هستند.
خطر خودکشی در دو ماه اول درمان ضد افسردگی در بیشترین حد خود است. بنابراین نوجوانانی که داروهای ضد افسردگی مصرف میکنند باید از نظر هر گونه علائم مبنی بر بدتر شدن افسردگی تحت نظارت دقیق قرار گیرند. از این رو لازم است که در صورت مشاهده این موارد با پزشک تماس بگیرید:
- افکار / صحبت های جدید بیشتر درباره خودکشی
- حرکات یا اقدام به خودکشی
- افسردگی از نوع جدید یا بدترشدن
- اضطراب از نوع جدید یا بدتر شدن
- تحریک پذیری یا بی قراری
- موارد وحشت زدگی
- مشکل خوابیدن (بی خوابی)
- تحریک پذیری از نوع جدید یا بدتر شدن
- رفتار پرخاشگرانه، عصبانی یا خشونت آمیز
- اقدام به رفتار های خطرناک
- گفتار یا رفتار بیش فعالی (شیدایی)
- سایر تغییرات غیرمعمول در رفتار
۴) مقابله با افسردگی نوجوانان : از طریق درمان های افسردگی از نوجوان خود حمایت کنید
همانطور که نوجوان افسرده شما طول درمان خود را طی می کند، مهمترین کاری که می توانید انجام دهید این است که به او اطلاع دهید که برای شنیدن صحبت هایش و پشتیبانی از او در کنارش هستید. اکنون بیش از هر زمان دیگری، نوجوان شما باید بداند که برای او ارزش، پذیرش و مراقبت قایل شده اید.
او را درک کنید. زندگی با یک نوجوان افسرده ممکن است دشوار و طاقت فرسا باشد. در بعضی مواقع، ممکن است دچار احساس خستگی، طرد شدن، ناامیدی، بدتر شدن یا مواردی دیگری از احساسات منفی شوید. در طول این زمان مهم است که به یاد داشته باشید کودک شما از روی عمد این رفتار را انتخاب نکرده است. نوجوان شما رنج می برد، بنابراین تمام تلاش خود را انجام دهید تا صبور باشید و او را درک کنید.
خودتان را درگیر درمان کنید. مطمئن شوید نوجوان شما، چه در دوره مشاوره شرکت میکند. چه داروی تجویز شده را به درستی مصرف میکند و تمام دستورالعمل های درمانی را دنبال می کند. تغییرات وضعیت نوجوان خود را پیگیری کنید و در صورت بدتر شدن علائم افسردگی با پزشک تماس بگیرید.
صبور باشید. ممکن است راه بهبودی نوجوان افسرده شما پر از دست انداز باشد، بنابراین صبور باشید. از پیروزی های کوچک شاد شوید و برای شکست های گاه و بیگاه آماده شوید. مهمتر از همه، خودتان را قضاوت نکنید و خانواده خود را با دیگران مقایسه نکنید. تا زمانی که تمام تلاش خود را می کنید تا کمک لازم را به نوجوان خود برسانید، وظیفه خود را به درستی انجام می دهید.
۵) مقابله با افسردگی نوجوانان : مراقب خود و بقیه اعضای خانواده باشید
به عنوان یک والد، ممکن است متوجه شوید که تمام انرژی و توجه خود را بر روی نوجوان افسرده خود متمرکز کردهاید و از نیازهای خود و سایر اعضای خانواده تان غافل شده اید. با این حال، بسیار مهم است که در این دوران سخت همچنان به مراقبت از خود ادامه دهید.
مهمتر از همه، این کار به معنای دستیابی به پشتیبانی مورد نیاز است. نمی توانید همه کارها را به تنهایی انجام دهید. بنابراین از خانواده و دوستان خود کمک بگیرید. داشتن یک شبکه حمایتگر به شما کمک می کند تا در تلاش برای کمک به فرزند خود سالم و مثبت عمل کنید.
احساسات خود را سرکوب نکنید. اشکالی ندارد که احساس خستگی، ناامیدی، درماندگی و عصبانیت کنید. با دوستان خود تماس بگیرید، به یک گروه حمایتگر بپیوندید، یا به یک درمانگر مراجعه کنید. صحبت درباره احساس تان به کاهش شدت این احساسات کمک می کند.
مراقب سلامتی خود باشید. استرس ناشی از افسردگی نوجوان شما می تواند بر روحیه و احساسات شما تأثیر بگذارد، بنابراین با غذا خوردن صحیح، خواب کافی و اختصاص وقت کافی برای چیزهایی که از آنها لذت می برید، از سلامتی و شادابی خود حمایت کنید.
با خانواده روراست باشید. در تلاش برای “محافظت” از کودکان دیگر، درمورد مسئله افسردگی نوجوانان طفره نروید. بچه ها می دانند که چه مشکلی پیش آمده است. وقتی به آنها آگاهی ندهید، تصورات آنها اغلب به نتایج بدتر منتهی میشود. در مورد آنچه اتفاق می افتد روراست باشید و فرزندان خود را به سوال پرسیدن و صحبت کردن در مرود احساسات خود دعوت کنید.
فرزندان دیگر را نیز از یاد نبرید. افسردگی در یک کودک می تواند باعث استرس یا اضطراب در سایر اعضای خانواده شود. بنابراین اطمینان حاصل کنید که کودکان “سالم” نادیده گرفته نمی شوند. خواهران و برادرها برای رسیدگی به احساسات خود در مورد شرایط ممکن است به توجه خاص فردی یا کمک حرفه ای نیاز داشته باشند.
از سرزنش کردن پرهیز کنید. به راحتی می توانید خود یا یکی دیگر از اعضای خانواده خود را به دلیل افسردگی نوجوان خود سرزنش کنید. اما این کار فقط منجر به یک وضعیت استرس زا می شود. علاوه بر این، افسردگی به طور معمول توسط عوامل مختلفی ایجاد می شود. بنابراین بعید است که یکی از عزیزانتان “مسئول” این مشکل باشد.
در این مطلب به بررسی راههای برخورد والدین با افسردگی نوجوانان پرداختیم. برای کسب اطلاعات در این زمینه بهتر است از راهنماییهای مشاور یا روانشناس بهره بگیرید. برای رزرو آنلاین نوبت میتوانید از طریق درمانکده اقدام کنید. کسب اطلاعات اعم از شماره تلفن و آدرس مطلب روانشناسان برجسته نیز در سایت درمانکده موجود است.
منبع : Help Guide
سلام من یه مسر ۱۶ ساله هستم و رشتم تجربیه من کل تابستون رو شب ها گریه کردم و خیلی دلم میگیره ، من خیلی استرسی هستم و مثلا امروز یکم از ریاضی رو یاد نگرفتم کل روز رو استرس دارم
هر روز میخوام گریه کنم و گریه هم میکنم میترسم به درسم لطمه بزنه چون معدلم بالاست
سلام
من پسرم ۱۷ سالشه همش ی خود زنی میکنه یا حرف خودش دعوا میکنه دیگ اعصاب نگذاشت بهمون بردمش پیش ملا دعا کردم کردم یکم بهتر شد ولی حرف حرف خودش راهنمایی کنید مشروبات میخوره
سلام
نمیدونم این مقاله برای چیه همه میدونن که والدین این چیزارو نمیبینن این همون بچه افسردس که اینا رو میبینه
سلام خاهرم ۱۸سال شان هست کلاس دهم مدرسه، مدرسه نمیره گریه میکنه هر روز به زور روان میکنیم مدرسه با اعضای خانواده حرف نمیزند پرخاشگری میکنه پدر و مادر ام نیستن پیش خاهرم است، از کار دلزده هست ده کارهای خانه هیچ کمک نمیکنه اگر بیخواهم همرای شان گپ بیزنم دو و دشنام میده منو ممنون میشم اگر کمک ام کنید اتباع هستیم
سلام پارتنر من هفده سالشه و حس میکنم دچار افسردگی شده
بعد از مدرسه سر کاره و تا دوازده شب وقت برای استراحت ندارع
انگیزه خودشو از دست داده بیشتر مواقع خستس
بشدت نگرانشم خانوادش اهمیت زیادی واسش قائل نیستند و کمبود محبت داره مدتی پیش تحت فشار دستور های پدرش بود و بعد از اون هم پدرش پرونده تحصیلشو امضا کرد از نذاشت ادامه تحصیل بده
اهل مواد الکلی و مخدر نیست ولی به مجازی وابستس
به خودکشی و هم فکر کرده و یه بار سابقه داشته
سلام پسرم ۱۸ سالش هست همیشه شاهد درگیری من وپدرش بوده وهست این سه سال آخر مدرسه افت تحصیل ورفوضه شده یابگم دپدم ردی وتواین سه سال بایک دختر دوست بود توخونه بامادر گیره از خونه خانواده بیزا ره ودل بکار نمی ده یعنی یک هفته جای سر کار باشه زو د دلزده می شه با ختره به هم ز ه ودوست داره با رفقاش همش ولگردی کنه درضمن وضعیت مالی ما خیلی خرابه ماه یک دفعه شاید کمی گوشت پیدا شود در ضمن همسرم از بدی چیزی کم ندارد واتباع هستیم ممنون میشم کمک وراهنمایی کنید
من ۴۰سالم هست و مادر یه دختر ۱۳ساله هستم. روانشناسی خوندم. این دوران و من و اکثر پدر و مادرها گذروندیم. من مشاوره میرفتم و دارو هم مصرف میکردم. ولی تا زمانی که خودتون نخوایین نمیتونین از افسردگی خلاص بشین. مشاوره و دارو، درمان مقطعی داره تا خودتون تصمیم نگیرید چیزی عوض نمیشه. مثل افراد معتاد تا واقعا خودشون نخوان نمیتونن ترک کنن. با خودتون فکر کنید چرا باید روزهای زندگیم و اینجوری بگذرونم؟ تصمیم بگیرید و این غول و شکست بدید هر کدوم از شما یه علاقه و استعدادی دارید به دنبالش برید و مهارتهاتون و بیشتر کنید. کوله بار زندگیتون و پر از تجربه ها و مهارت های بکنید که دوست دارید. من تئاتر دوست داشتم. یه روز همه قرصهامو دور ریختم و رفتم کلاسهای بازیگری و چند تا تئاتر رو صحنه بردم که اونموقع خیلی خوب بود. و باعث خوب شدن حالم شد. البته بگم که پدرو مادر منم مثل اکثر پدر و مادرا بیسواد بودن و درکی از خواسته های من نداشتن و من برای خوب شدن جنگیدم. بسم الله بگید و یه حرفه، هنر، یا کاری رو که دوست دارید با عشق شروع کنید. قول میدم حالتون بهتر میشه. تقدیم به بچه های سرزمینم♥️
سلام من سگم روازدست دادم خیلی وابستش بودم الان خیلی وضعم بده افسرده شدم
من فك كنم تنها كسيم كه خودس رفته گفته من افسردم چون تا دبستان خيلي نمراتم خوب بود يهو گند خورد بهش ولي خب خوب بود چون واس جونم درس ميخوندم يه بار دستم در رفت واس همين درس هر روز با تيغ رو پام يه خط ميندازم دلم ميسوزه به حال خودم به مامانم ميگم دارم خفه ميشم ببرم پيش روان پزشك ميگه چرا اينكارا رو ميكني؟ مبگه روان پزشكا هم همبنا رو ميپرست ديگه پدر منو در آورده نميزاره حريم شخصي داشته باشم هر روز ميخوام رگمو بزنم ميگم حتي بعظ رفتنم هم جنازمو دار ميزنن الان دارم مينويسم اشكم دم مشكمه
15 ساله يه دستي برسونيد ترو خدا
داخل اسنپ دکتر میتونی با روانپزشک و روانشناس ارتباط برقرار کنی هم هزینش کمه هم محدودیت رفتن به بیرون رو نداری قرص هاش رو منظم بخور به حرف های روانشناسی گوش بده حالت بهتر میشه بهت قول میدم
باسلام من پسری دارم ۲۴ساله
که مدتیه افتاده تو خونه نه ادامه تحصیل میده ونه سرکاری میره وهمش میگه دنیا برا من تموم شده و بعضی اوقات هم در مورد خود کشی حرف میزنه اصلا طرف فامیل واجتماع نمیاد وهمش مبگه من خیلی بدبختم و هرچی بهش میگیم تو حالت خوب نیست و اینهانشانه افسردگیه و بیاببریمت روانسناس تا درمان بشی هم قبول نمیکنه .تورو خدا راهنمایی کنین باتشکر
باسلام
جوون۲۴ساله دارم که ازهمه چیز ناامید وبیشتراوقات به مردن و رهاشدن از دنیا فکر میکند و بعضا به زبان هم میاورد
وهرچه بهش میگیم بیاببریمت دکتر تادرمان بشی هم همکاری نمیکند
لطفاراهنمای کنین.تشکرفراوان
سلام پسر من 6سالش هست ولی با من زیاد حرف نمیزنه زیاد بازی نمیکنه با کسی دوست نمیشه
سلام من 16 سالمه و تو شمال یا همون استان گلستان زندگی میکنم. یه چیزی میخوام بگم
شما هم ناگهانی روی قلبتون یه وزنه ی 3 تنی می افته.
سلام
من خیلی حال بده ۱۵ سالمه
چون :دو سالی هست که بابام خودکشی کرده معتاد بود ولی پول دار اون موقع من بچه بودم میدونستم معتاده ولی زندگی خوبی داشتیم ولی همیشه بابام با مامانم دعوا میکردن منم اون موقع ها استرس میگرفتم مشکلات زیاد
حال از وقتی که بابام مرده همه چیز شروع شد:
دوساله بابام مرده مادرم تو سال اول افسرده شده بود منم بودم ولی نمی گفتم که حالش بد نشه
بعد یک سال مادرم رفت سرکار با اینکه پول داشتیم
تا الان داره میره
مشکل دقیقا اینجاست که مادرم دوست پسر داره منم میگم ولش کن میگه نه ب تو ربطی نداره
خواستگار داره
همه تو سرکار باهاش شوخی میکنن
منم اعصابم خورده خلاصه بگم دیونه ام
خودزنی میکنم با تیغ با همه چی
آنقدر مشت زدن دیوار انگشتام زخمه
دلم میخواد همه رو بزنم
دو قطبی شدم
ی لحظه مثلا میگم مادرم یا هرکس دیگه آدم خوبین یهو میبینه چند لحظه بعد میگم یارو گوه تربت آدمه
قصد دارم با چاقو برم سر کار مادرم چند نفره تیکه پاره
البته اونایی که با مادرم سبک برخورد میکنن
نمیدونم چیکار کنم
کمکم کنید
هممون یه مشت ۷۰و۸۰ کع هنو نرسیده بع ۳۰ رد دادیم همه یه مشت عصبیم ولی پایع عشق معرفت داریم هییییی
زندگی هم همش آخی رو آخی
چون میگذره غمی نی ولی تا بگذره درد کمی نی!
سلام
روش درمان افسردگی چیع؟
همه روشا امتحان کردم حل نمیشع به نظر شما باید چیکار کرد؟
۱۵سال
سلام من ۱۴ سالمه و من پارسال برای اینکه تیزهوشان قبول بشم خیلی تلاش کردم و قبول شدم کم کم به خودم اومدم دیدم دیگه اطرافیانم هیچ حسی ندارم توی کلاس ها بشدت حس بدی دارم همه بهم نگاه می کنند و همکلاسی هام خیلی سر و صدا میکنند برای همین همیشه مغنه ام رو میکشم جلو تا نتونم ببینمشون و دستام رو روی گوشام میزارم تا صداشون رو نشونم اما خیلی تاثیری نداره معلما همش بهم گیر میدن و بهم میگن (چرا انقدر بی حالی )یا میگن (مگه قرص میخوری قبل کلاس که همش بی حالی ) من بزور جلوی خودم رو میگریم تا گریه نکنم و آنقدر ناخون هامو میکنم که یهویی در حال نوشتن از کنار ناخون هام خون میاد من واقعاً حالم از خودم بهم میخوره وقتایی هم که خونه هستم همش میخوام و وقتایی که مامانم با بابام دعوا میکنند هدفون رو روی گوشام میزارم و بی صدا گریه میکنم دیگه نه میتونم این شرایط رو تحمل کنم نع میتونم غذا بخورم مامانم همش میگه تو( از عمد غذا نمیخوری) اما من واقعا نمیتونم حتی حال غذا خوردن هم ندارم و به زودی یه راهی برای خودکشی پیدا میکنم
دختر عزیزم، تو چقدرقوی هستی کە بە اشتراک گذاشتی، من متمانم از این دورە با سربلندی بیرون میای، چون همین گریە کردن بهت نیرو میدە کە بە روشنایی برسی، فقد همت داشتە ناش، بعدە تاریکی روشناییە ❤️
دختر خوب باشگاه برو حتما ورزش کن حال خودتو خوب کن
۱۳سالشههمهیایننشانههارودارهپدرشحسابدارهخودممرومانمینویسمدخترماولاخیلیپرانرژیبودوتمامتکالیفشوانجاممیدادولیلانحدود۸ماهمیشهکهبدخلقشدهتنبلشدهعصبیهناراحتهزودرنجشدهبیخودیشباگریهمیکنهتازگیاصاحبیهفرزنددیگمشدیمیهپسرازوقتیپسرممبهدنیااومدهبدترهمشدهکلاسزبانشونمیرهباشگاهنمیرهبااسرارکلاششناصبتهنامشکردیمقبلناََخیلیعلاقهداشتولیدیگهنمیرههمشاحساسمیکنممیخوادتنهاباشهازمنوپدرشدوریمیکنهبادوستاشقهرکرده تودرساشضعیفشدهمنوهمسرمتصمیمگرفتیمازیکروانشان
منم علائم رو دارم پسر 17 ساله هستم ولی هیچکس اهمیت نمیده و وقتی این موضوع دو با پدر و مادرم گفتم بهم خندیدن و گفتن مگه میشه نوجوان افسرده باشه خودت انتخاب کردی افسرده باشی میتونی نباشی
سلام پسر خوب
چقدر خوب وقابل تحسینه که خودت متوجه مشکلت شدی و اینجا جسورانه مطرحش کردی امیدوارم مشکلت حل بشه …بهترین راه حل براتون ازنظر من صحبت بایک مشاوره تلفنی هست 1448 شماره تماسیه که میتونی باهاش تماس بگیری وراحت مشکلاتتو بیان کنی تامتخصصیبن راهنماییت کنن…
ولی ورزش وتغذیه سالم را توراس امور قراربدئه
باارزوی دلی ارام و دید درست نسبت به زندگی برای تمام انسانها
من معمولا آدمکم حرفی هستم بابت افسردگی که برایم پیش آمده قدرت تکلمم را از دست داده ام و زود تحت تأثیر قرار می گیرم
پسرم باشگاه برو ورزش کن بهترین راه برای درمان افسردگی ورزش هست
من کلا ۱۲ سالمه تمام این علاعم داشتم غیر از مواد مخدر من کلا زندگیم به فاکه
سلام من پسری دارم ۹ سالش خیلی زودرنج واسترس وتاانتفاقی بیفت که دوست نداره به حال گریه می افتد، وخجالتی ازهمه چیزفرارالبته تومدرسه خیلی باهش…البته من پدرش مقصریم من خیلی زودعصبانی میشم وازکارهاشی دل زدولی نمیدونم چکارکنم که ازافسرگی بیرون بیادتوروخداراهنمای کنیدخودم هم باکارهاش افسردگی گرفتم
عامل اصلی افسردگی رفتار خانواده و محدودیتا و دعواهای خانوادگیه
ریدم این زندگیو
خیلی حق بود من هرروز مورد انتقاد و تحت فشار حرفای بابام و مامانم هستم 18 سالمه برای کنکور خیلی درس خوندم شکست خوردم و قرار بود دی ماه کنکور بدم ولی از همون مهر ول کردم و جدی نخوندم شرایطم خیلی سخته
من ۱۴ سالمه و تمام علامت ها رو دارم و داشتم،مامان بابام همیشه فکر میکنن حق با اوناست و هیچ وقت اجازه نمیدن راحت زندگی کنم. همیشه میگن ببین اون دوستت نمره چقدر خوب شده اونو ببین چقدر با ادبه و چیز های دیگه …
من کلاس هفتم هستم و معدل ترم اولم شد ۱۸ بسشترین معدل کلاس،هیچ تشویقی نکردن منو و من بعد از رفتار اونا واقعه از درس زده شدم،ترم دوم امتحان عربی و ریاضی چون مریض بودم نتونستم خوب بخونم عربی با ۲ نمره و ریاضی با ۰/۷۵ رد شدم و فقط میزنن توی سرم ببین اینقدر احمقی که این درس های مهم رو رد میشی
وقتی که باهاشون دعوام میشه از خونه فرار میکنم و ۵ و۶ ساعتی میرم از خونه بعضی وقتا هم شده که شب خونه نرم ولی اونا اصلا براشون مهم نیست و وقتی هم که میام خونه بهم میگن حالمون از این که چنین بچه ای داریم به هم میخوره، و واقعا هیچ کس رو ندارم که درکم کنه و بهم اهمیت بده
باسلام
من میلادم 16 ساله از اضفهان
کلا تو هیچ کاری هیچ اختیاری ندارم و والدینم چون از یک شهر کوچک به یک شهر بزرگ رفتیم همیشه سر من منت میزارن که باید درست خوب باشه و وقتی نمره خوب بگیرم تشویق نمیکنن میگن وظیفته و وقتی بد بگیرم میگن تو هیچی نمیشی ایندت سیاهه و مثلا تا یه هفته حق نداری بری بیرون
نمیزارن جایی برم
باید یه بهونه ای برای کار با گوشیم پیدا کنم و اگه بگم دارم با دوستام حرف میزنم بابام سریع عصبانی میشه فوش میده و میگه حق نداری دوستی داشته باشی و بهم حمله میکنه و منو میزنه
حق ندارم گوشیمو از خونه خارج کنم
حق ندارم کوچترین اتقادی کنم
حق انتخاب تو لباس . غذا . کلاس های تقویتی اجباری . جایی رفتن یا نرفتن و …. رو اصلا ندارم
مامانم همیشه از بابام دفاع میکنه حتی اگه حق بامن باشه
اکثر رفیقام فوش ناموس بهم میدن و من هیچی نمیگم چون یه بار واسه همین یکیو زدم و بعد که به بابام گفتم گفت غلط کردی تو هنوز سنت به این چیزا نمیرسه
وقتی میرم مدرسه قبلا و روزای اول با اتوبوس میومدم خونه و میرفتم و ولی یروز مامانم که معلمه منو تو اتوبوس دید که فقط دارم میخندم و سریع اومد جلو و جوری رفتار کرد انگار چیکار کردمو و به دوستام فوش داد و نزاشت برم مدرسه.
جالبه من تو خونه تنها حقی که ارم فقط روزی نیم ساعت هم باید تلوزیون ببینم هم اینترنت و هم کامپیوترم باید کلا جمع همشون زیر نیم ساعت باشه و بعد میگن همینم لیاقتت نیست
و تقریبا وضع مالی خوبی هم داریم ولی بابام چون کارش یه استان دیگست اکثرا خونست چون خیلی کم کار براش پیش میاد و وقتی یه کلمه حرف میزنم فقط میزنه منو بعد میاد مصلا عذرخواهی کنه میگه حقت بود واسه تربیتت بود چندتا فوشم میده و روز بعدم انتظار داره خیلی خوب باهاش رفتار کنم
خیلی به خودکشی فکر کگردم ولی وقتی به اینده فکر میکنم میگم بزرگ میشم منم تلافی میکنم اونقد زجرشون میدم شب و روز گریه کنن
یه راهنماییم کنین چه غلطی کنم خسته شدم
باور کن هیچکس اندازه خانوادت خوبتو نمیخوان اونا خیلی تو فکر توهستن که اینجورین
شاید راه صحبت کردنو نمیدونن باهاشون صحبت کن
بگو من همچین نیازهایی دارم
ولی اینو یادت نره اونا خوبت رو میخوان
عزیزم چقدر شرایط سختی داری ولی بدون زندگی همیشه اینجوری نمیمونه ، اتفاقا الان باید تلاش کنی که زندگی خوبی برای خودت بسازی و شرایطت رو تغییر بدی ،
به نظرم پدر و مادرت فقط راه تعامل و حرف زدن باهات رو بلد نیستن وگرنه دوستت دارن
بمیرم برات پسر ،
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
من اصلا حالم خوب نیست تازه دچار افسردگی شدم و تمام علائم رو داشتم بجز مواد مخدر نمیتونم با کسی دردو دل کنم اصلا گسی هم نیست مارو درک کنه و فقط دور و اطرافمون زر میزنن من گذشته خوبی با پدر یا خوانوادم ندارم ولی بخاطر اون افسرده نیستم فقط توی مدرسه خانمون همش یه نفرو نمونه کلاس میکنه بعد هم هیچی بجای اینکه مارو به درس اشتیاق بده شاید مسخره بیاد ولی بخاطر همین درسامو اصلا خوب نمیخونم وخانم هم دقیقا همون چیزایی که خوب بلد نیستمو میپرسه مدرسه دیگه لذت قدیمو نداره و من امتحانمو ۱۹ شدم و خیلی هم نمره خوبه چون درسشو نخونده بودم و ۱۹ شدم ولی بااین حال از ته دلم راضی نبودمو برگمو پاره کردم و اصلا تو مدرسه دوستات درک نمیکنن اصلا دوست ادم نیستن فقط همینجوری خیره میشنو دلیل میپرسن خیلی عوضین واقعا تو خیالاتم تصور کشتنشونو میکنم حتی به فکر خودکشی هم هستم بااینکه تازه افسرده شدم خانواده هم همش زر مزنن و ادم بخاطر گریه کردن مسخره میکنن و حتی یذره هم به اینکه ممکنه بچشون دچار افسردگی شده باشه نمیدن بااینحال تنها کسی که تو خانوادم خوبه مادرمه که میتونم حداقل ذره ای از احساسمو بهش بگم حتی بااینحال بخاطر اینکه اونو بهتر از بقیه میشناسمو میتونم ذره ای همدردی کنم خودکشی نکردم وگرنه تاالان کرده بودم ماهم فقط نظر میدیمو شماهمرهیچ چیزی جز باخانواده همدردی کن بلد نیستید راهکاری یاد بدید که بدون گفتن به کسی بتونیم افسردگی رو برطرف کنیم چون بقیه اصلا درک نمیکنن
گریه کن
تا آروم شی
من ۱۶ سالمه
سال قبل تمام تلاشم رو کردم از تیزهوشان در بیام تونستم ولی واقعا ارزشش رو داشت ؟
کلا از درس زده شدم
با خانواده معلم فامیل کلا با یه بزرگتر هم نمیشه درست حرف زد
چون فقط سرکوب میکنن : تو چی میدونی از افسردگی ،
اینم یه بهونست، همش بخاطر اینکه سرت تو گوشیه،تو خرج خونه رو میدی یا کار میکنی که افسرده ای ؟ و بعد شروع میکنن به خاطره گویی و حرف هایی به اصطلاح نصیحت گویی اخرش هم یه موضوع جدید برای غر زدن پیدا میکنن و کافیه به یه جوک بخندی
شروع میکنن اره خیلی افسرده ای اینطوره اونطوره
در کل میخوام بگم با خانواده نمیشه مطرح کرد
آره راس میگی
خانواده ها اگه سالم هم باشی دیوونت میکنن
من مامانم هی میگه انگار سر و پا تو پوختن
ولی خداییش حق داره
منی که چند ساله این نشانه هارو دارم 15 سالمه ولی فکر میکنم بچه سر راهیم 10 ساله که هنوز یه شهر بازی نرفتم اوضاع مالی خونوادم کاملا تو سطح خوبه من هنوز تو عمرم یک تولد نگرفتم ولی خواهر برادرم اره افسردگیم واقعا شدیدهخونوادم میگن کرنامتو خوب بگیر گوشی بهتر میخریم به خدا که معدلم تو هفتم پایانی 19.64 شده نوبت اول هشتمم فعلا 19.40بهم قول میدن اینو برات میخریم ps4 ولی هیچوقت عمل نکردن اینقدر دلم گرفته که تا لکسی بهم چیز میگه گریم میگیره 3 ساله دارم لباسای برادر بزرگترمو میپوشم دلم گرفته این پدر مادرا ادم نیست خائنن از این دنیا خدا پیر پیغمبر گله دارم
عزیزم ناراحت نباش خواسته هاتو خیلی روشن به خانواده ات بگو
درد زهر مار
راس میگه باید درد و دل کنی
من یکی از دوستام افسردگی شدید داره من خودم هم همین ویژگی ها رو دارم و اونم شدید ولی دوستم فراتر از افسردگیه نمیدونم یه آدم افسرده میتونه کمکش کنه یا نه میترسم بدتر بشه اون شبا فقط ۲ ساعت میخوابه ولی من شبا ۵ ساعت و روزا ۷ساعت من اشتهام بیشتر شده ولی اون خیلی کم (علائم افسردگی)مامان و باباش رو ندیدم ولی معلومه رو فشار درسی هست مثل خود من اون وقتی ازش سوال میپرسم جواب نمیده میگه من فقط درونگرا هستم چیز خاصی نیست خیلی نگرانشم چی کار کنم
سلام من که یه ساله افسرده ام هر روز هم مامان بابام گند میزنن تو حالم من همه علاعم را دا شتم و به جز اینکه مامان یا بابام بره دنبال افسردگیم من دارم میرم آخه آین چه زندگی بدرد نخوریه دیگه از زندگیم خسته شدم
هیچ کس بهم اهمیت نمیده
بابا ما نوجونیما
انسانیم نه خر
که مث خر کار بکشین و چیزی برامون نخرین و محدودیتم بزارین
من دیگه دارم رد میدم
من تمام علائم رو داشتم اخه با پدر و مادر که اصلا نمیشه درد و دل کرد من اونقدر خسته ام که حال حرف زدنم ندارم بشینم با پدر و مادرم از دردام بگم خودتو نو بزارین جای من……. من همیشه با خودم درد و دل میکنم مرم تو پارک میشینم با خودم تنهایی..
به روانپزشک مراجعه کن
ببین من همه علاعم رو داشتم فقد ما نوجوان میخایم یک نفر باشه به ما اهمیت بده بتونیم تموم حرف ها رو بهش بزنیم به پدر مادر نمیشه من آنقدر حالم بده با یه آهنگ دپ غمگین تو ذهن خودم چیزاری خوبی تجسم نمیکنم هر روز همینم که هستم به خود کشی زیاد فکر میکنم اصلا تمرکز ندارم خلاصه صحبتم اینه که ما نوجوانان سرزنش نکنید یکم اهمیت بدین درکمون کنیم خواهش میکنم
چه نیازی داری دیگران درکت کنن وقتی خدا هست
منی که بابام این چیزا رو بهونه میدونه و مامانم هم ب تخمشم باید چیکار کنم؟ خب من ب عنوان یه بچه ی 15 ساله نمیخوام افسردگی هاد داشته باشم و اجازه پیش روانشناس رفتن رو هم ندارم
و منی ک ۱۲ سالمه و افسردگی دارم:)
عزیزم ناراحت نباش خواسته هاتو خیلی روشن به خانواده ات بگو
من فقط ۱۵ سالمه تمام علائم هارو داشتم ب غیر مواد مخدر و اینا تازه اینجوری شدم ولی خودم می خوام برم پیش متخصص سلامت و روان اما الان تو امتحانات و تیزهوشان و نمونه ام بدتر از همه نمی تونم تمرکز کنم =/نمی تونم درس بخونم (مامانم غز میزنه که { حق هم داره }) بابام هم که گلی ارزو رنگارنگ داره برام// از گوشیم متنفر شدم برای فرار کردن از... تو خیالات خودم سیر می کنم ولی هیکدوم اینا اب از اب تکون نمیده ب جز اینکه نمی تونم درس بخونم و این آیندمو ب فا*ک میده
من فقط ۱۳ سالمه و کلی افسردهام؟
هممون یع مشت هفتادی هشتادی کع هنو نرسیدع بع سی رد دادیم ولی پایع عشق معرفت داریم….
من ۱۲ سالم بود داشتم…
الان ۱۴ سالمه هنوز دارم……
هعی
سلامدخترمن۱۳سالشههمهیایننشانههارودارهپدرشحسابدارهخودممرومانمینویسمدخترماولاخیلیپرانرژیبودوتمامتکالیفشوانجاممیدادولیلانحدود۸ماهمیشهکهبدخلقشدهتنبلشدهعصبیهناراحتهزودرنجشدهبیخودیشباگریهمیکنهتازگیاصاحبیهفرزنددیگمشدیمیهپسرازوقتیپسرممبهدنیااومدهبدترهمشدهکلاسزبانشونمیرهباشگاهنمیرهبااسرارکلاششناصبتهنامشکردیمقبلناََخیلیعلاقهداشتولیدیگهنمیرههمشاحساسمیکنممیخوادتنهاباشهازمنوپدرشدوریمیکنهبادوستاشقهرکرده تودرساشضعیفشدهمنوهمسرمتصمیمگرفتیمازیکروانشانکمکبگیریم
آره منم اینجوریم
چرا من همه ی این عواملو داشتم؟؟
چرا هیچکس بهم اهمیت نمیده؟
دوس ندارم افسرده باشم
سلام پسر خوب
سن تو دقیقا همون سنی که افسردگیتوش تجربه میشه، سنی که واقعا دنیا رنگش رو ممکنه از دست بده
همین وقتاس که باید با چیزایی سرت رو گرم کنی که حالت رو بهتر کنه
چون این روزها تغییر میکنه
و یادت نره تنها نیستی
سلامت باشی
شکوفه شادان: دکتری روانشناسی کودک