در این مقاله از مجله درمانکده رابطه مذهب و روان و بالعکس بیان شده است. از دوران بدوی، ادیان مختلف عقاید و نظامهای عبادی متفاوتی داشتهاند. هر دینی با نظام اعتقادی خود پیامدهایی بر سلامت روان و بیماری دارد. ما توضیح دادیم که چگونه سیستم اعتقادات و آیینهای هندو ممکن است در ایجاد بیماریهای روانی مختلف تأثیر داشته باشد. همچنین توضیح داده شده است که چگونه مذهب میتواند به فرد کمک کند تا زندگی خود را در حوزههای مختلف حفظ کند. رابطه بین دینهای مختلف و نشانه شناسی شرح داده شده است.
بیشتر بدانید: چگونه راحت بخوابیم؟
مذهب و قدمت آن
قدمت مذهب به قدمت انسان است. انسان بدوی دارای ادیان بدوی بود و عناصر طبیعت مانند خورشید، زمین، هوا، ابر، آب و غیره را میپرستید، پیشرفت تمدن منجر به نهادینه شدن ادیان شد. ویژگیهای اساسی همه ادیان مشابه است. اعتقاد راسخی به یک قدرت کنترلی بالاتر و نادیده وجود دارد. به نظر میرسد که مذهب برای بشر یک ضرورت روانی است. دینی که به دلیل نیازهای اساسی روانی بشر تکامل یافته بود، بعداً دگرگون شد. به تدریج اعمال مذهبی به جزمات و خرافات تبدیل شد.
اگرچه بیشتر ادیان با گذشت زمان به تغییر ادامه دادند، بسیاری از آنها کاملاً فسیل شدند. از دیدگاه سلامت روان، مذهب رهنمودهای بسیار مورد نیازی را ارائه میدهد که میتواند به افراد کمک کند تا مسیری برای زندگی خود طراحی کنند. استرسها و فشارها و نیز عدم قطعیتهای زندگی برای مؤمنان راحتتر قابل تحمل است. با این حال، بسیاری از مناسک قدیمی و سیستمهای اعتقادی ممکن است رشد مثبت را مهار کنند و ممکن است منجر به بیماری روانی شوند.
بیشتر بخوانید: چطور با قلدرها برخورد کنیم؟
رابطه مذهب و روان
در بررسی رابطه معنویت با سلامت، لازم نیست موضعی در مورد واقعیت هستی شناختی خداوند یا قلمرو معنوی اتخاذ کنیم. ما میتوانیم بررسی کنیم که آیا معیارهای اعتقادات یا رفتارهای مذهبی با پیامدهای سلامتی مرتبط هستند، صرف نظر از اینکه به باورهای مورد بررسی اعتقاد داریم یا خیر. هند کشوری است که هزاران سال با سنتهای معنوی همراه است. که خانه برخی از بزرگترین ادیان جهان مانند هندوئیسم، بودیسم، جینیسم، سیکیسم، مسیحیت، زرتشتیان بوده است. این سرزمینی است که معنویت تقریباً راهی برای زندگی است. جایی که حتی یک کشاورز یا زن خانه دار بی سواد، شخص را با مسائل فلسفی زندگی خود شگفت زده میکند.
با پیشرفت تکنولوژی مدرن، ما متوجه تغییر علائم در بیماران روانپزشکی شدیم. قبلاً بیماران میگفتند که مردم در مورد او صحبت میکنند، اما اکنون تغییر کرده است و بیماران میگویند که تراشه در مغز کاشته شده است که بیمار را کنترل میکند. همین امر در مورد علائم با مفاهیم مذهبی صادق است. بیمار مسلمان علائمی را که دارای “همتا” است و یک هندو علائم را به عنوان “الهه” توصیف میکند.
“مذهب و معنویت” آیا تفاوتی وجود دارد؟
تعاریف دینداری و معنویت منشا همیشگی بحث و جدل بوده است. اینها کلمات قابل تعویض نیستند. به گفته بتسون و ونتیساس در اوایل سال 1912، روانشناس جیمز لوبا، 48 تعریف متمایز از مذهب را کشف کرد. ما تعاریف ارائه شده توسط کونیگ و همکاران را اتخاذ خواهیم کرد.
مذهب آیا یک نظام سازمان یافته از باورها، اعمال، مناسک و نمادها برای تسهیل نزدیکی به امر مقدس یا متعالی (خدا، قدرت برتر، یا حقیقت/واقعیت نهایی) طراحی شده است؟
معنویت آیا جست و جوی شخصی برای درک پاسخ به سؤالات نهایی در مورد زندگی، در مورد معنا، و در مورد رابطه با امر قدسی یا متعالی است که ممکن است منجر به توسعه مناسک دینی و تشکیل جامعه شود یا از آن ناشی شود؟
بیشتر بخوانید: عادت و روشهای تغییر آن
مذهب و معنویت تعریف آنها
مذهب معمولاً به باورها و سنتهای مبتنی بر اجتماعی اشاره دارد که اغلب با مراسم و مراسم مرتبط است، در حالی که معنویت به طور کلی به یک احساس عمیق فردی از پیوند اشاره دارد که از طریق آن زندگی هر فرد به عنوان کمک به یک «کل» ارزشمند و بزرگتر تجربه میشود. احساس تعلق و پذیرش معنویت از طریق هنر، شعر و اسطوره و نیز عمل مذهبی بیان میشود. هم مذهب و هم معنویت معمولاً بر عمق معنا و هدف زندگی تأکید دارند. همانطور که آتئیستها اذعان میکنند، البته برای اینکه زندگی عمیقاً معنادار باشد، نباید مذهبی باشد. با این حال، اگرچه برخی از ملحدان ممکن است خود را روحانی ندانند، اما بسیاری از آنها اینطور هستند. بنابراین معنویت مفهومی فراگیرتر از مذهب است.
در ابتدا باید روشن شود که تنوع گستردهای از فرهنگها و نظامهای فلسفی در هند وجود دارد و آمیختگی تاریخی با شیوههای تفکر غربی در سالهای اخیر این کار را دشوار کرده است. برای شناسایی یک الگوی یکسان هندی از ذهن و بیماری روانی. تفاوتهای آشکاری بین مذهب یهودی-مسیحی-اسلامی و سنتهای مذهبی که در شبه قاره هند تکامل یافته است وجود دارد. در زبانهای هندی، واژهای معادل برای بیان معنای کلمه مذهب وجود ندارد. نزدیکترین عبارت دارما معادل مذهب نیست. این آمیزه ای از نظم کیهانی، شریعت مقدس و وظیفه دینی است.
نقش فلسفه در هند
در هند، فلسفه و اساطیر نقش مهمی در تعلیمات دینی دارند. کشور هند، به ویژه در مذهب هندو، خدا نیز معنای متفاوتی دارد. در ادیان دیگر خدا خالق است و در خارج از دنیایی که آفریده ساکن است. با این حال در هندوئیسم، خدا در درون شما و در درون همه قرار دارد و نه در خارج. این به زیبایی در فراخوان آغازین اوپانیشاد معروف بیان شده است: «این کل است. این کل است. از کل، کل پدید میآید. کل از کل گرفته شده اما کل باقی میماند.» به عبارت دیگر، واقعیت نهایی یا همان برهمن که در هند میگوییم، هم متعالی و هم درونی است. خلقت جهان به هیچ وجه بر تمامیت برهمن تأثیر نمی گذارد.
بیشتر بخوانید: 10 تفاوت نگرانی با استرس و اضطراب
تضاد بین مذهب و روانپزشکی
پیشینه تاریخی این عقیده که مذهب و روانپزشکی همیشه در تضاد بودهاند هنوز هم بسیار رایج است. امروزه اکثر مردم بر این باورند که در قرون وسطی بیشتر اختلالات روانی به عنوان جادوگری یا تسخیر شیطان در نظر گرفته میشد. به هر حال، یکی از اسطورههای اساسی روانپزشکی این است که روانپزشکان شجاع و روشنفکر بشر را از این خرافات مذهبی رها کردند. بسیاری از کتابهای معروف روانپزشکی تعلیم دادهاند که قرون وسطی قرون تاریک بود، زمانی که تمرکز بر جنون بهعنوان شیطانشناسی بود، زمانی که مردم علل طبیعی اختلالات روانی را در نظر نمیگرفتند و دیوانهها را شکنجه میکردند یا در آتش میسوزانیدند. با این حال، این دیدگاه بسیار دور از واقعیت است.
علل طبیعی اختلالات روانی در آن دوره مطرح شد و تا حد زیادی پذیرفته شد و تاکید بر شیطان پرستی و شکار جادوگران پس از قرون وسطی اتفاق افتاد. در اواسط قرن نوزدهم، دانشمندان متعصب و روانپزشکان سکولاریزه افسانه پیروزی روانپزشکی بر شیطانشناسی و دیگر اسطورههای مربوط به قرون وسطی تاریک مانند زمین تخت را خلق کردند و نوآوری علمی و بشردوستانهای را که بشر را از مدلهای خرافی نجات داده بود جشن گرفتند. صلاحیت قضایی مسیحی با این حال، Vandermeersch بیان میکند که تولد روانپزشکی و پزشکی در زمان پینل با مذهب در تضاد نبود. تقابل ادعایی بین پزشکی روشنگر و الهیات تاریک گرا و همچنین بین پزشک بشردوست و کلیسای ظالم افسانه است.
جایگاه مذهب در روانپزشکی
از منظر سلامت روان، مذهب رهنمودهای بسیار مورد نیازی را ارائه میدهد که میتواند به افراد کمک کند تا مسیری برای زندگی خود طراحی کنند. استرسها و فشارها و نیز عدم قطعیتهای زندگی برای مؤمنان راحت تر قابل تحمل است. با این حال، بسیاری از آیینها و سیستمهای اعتقادی منسوخ ممکن است رشد مثبت را مهار کنند و ممکن است منجر به بیماریهای روانی شوند. فعالیت جنسی بیش از حد توسط اکثر ادیان مورد انتقاد قرار میگیرد و بنابراین، ممکن است در بسیاری از افراد احساس گناه یا اضطراب شدید ایجاد کند.
به همین ترتیب، هرگونه تخطی از شعائر دینی، خواسته یا ناخواسته، میتواند اضطراب قابل توجهی ایجاد کند و رابطه مذهب و روان دقیقا به همین شکل صورت میگیرد. اگر مذهب باید نیازی را که برای آن ایجاد شده است برآورده کند، باید همگام با دوران مدرن و تکنولوژی باشد. تنها در این صورت است که کارکرد تسکین و کمک به بشر را خواهد داشت.
منشاء اعتقاد به تاثیرگذاری یا رابطه مذهب و روان
با این حال، تقریباً تمام اظهارات در مورد تأثیر دینداری/معنویت در سلامت روان مبتنی بر تحقیقات تجربی نبود، بلکه عمدتاً مبتنی بر تجربه بالینی و نظرات شخصی بود. یکی از عواملی که ممکن است در ایجاد این نگرش منفی نقش داشته باشد، چیزی است که لوکف و همکاران به عنوان شکاف دینداری بین متخصصان بهداشت روان و بیماران ذکر شده است. روانپزشکان و روانشناسان نسبت به جمعیت عمومی کمتر مذهبی هستند و آموزش کافی برای رسیدگی به مسائل دینی در عمل بالینی دریافت نمیکنند. بنابراین معمولاً در درک و همدلی با اعتقادات و رفتار مذهبی بیماران دچار مشکل میشوند. اگر منبع اصلی ارتباط روانپزشکان با تجربیات دینی از طریق گزارش بیمارانشان باشد، طبیعتاً منابع مغرضانه هستند.
اگرچه بیماران روانپزشکی بارها از مقابله مذهبی به شیوهای سالم استفاده میکنند، اما ممکن است دیدگاهی افسرده، روان پریشی یا مضطرب نسبت به مذاهب خود ابراز کنند. این دیدگاهها، بیش از آنکه به شیوهای نسبتاً منعکس کننده تجارب مذهبی عموم مردم نباشد، بهعنوان تأییدی بر ماهیت آسیبشناختی دینداری تلقی میشدند. تنها در دو دهه اخیر تحقیقات علمی دقیقی انجام شده و در مجلات رایج پزشکی و روانشناسی منتشر شده است. دیوید بی. لارسون، جفری اس. لوین و هارولد جی کونیگ برخی از پیشگامانی بودند که مرحله جدیدی را برای بررسی علمی دین/معنویت در حوزه پزشکی باز کردند. آنها یک سری مطالعات به بررسی رابطه بین تکیه انجام دادهاند.
بیشتر بخوانید: انگیزه و امید چه کاری با مغز ما میکند؟ تاثیرات هورمونی امیدواری و انگیزه در بدن
تحقیقات در زمینه رابطه مذهب و سلامت روان
از آن زمان، بسیاری از محققان دیگر حجم وسیعی از تحقیقات را انجام دادهاند که معمولاً، اما نه همیشه، ارتباط مثبتی بین مشارکت مذهبی و سلامت روان نشان دادهاند. در حال حاضر، روندی وجود دارد که از نزدیک شدن مذهب و روانپزشکی برای کمک به متخصصان بهداشت روان برای توسعه مهارتهایی برای درک بهتر عوامل مذهبی مؤثر بر سلامت و ارائه مراقبتهای بهداشت روانی دلسوزانهتر و جامعتر وجود دارد.
سلامت روان در فرهنگ و سنت هندی
سلامت روان در سنت هندی تعاریف یک خطی مفاهیم پیچیده فرهنگی را رعایت نمی کنند. در متون فلسفی هند ارجاعات زیادی در مورد اینکه چه چیزی به عنوان یک فرد ایده آل میباشد وجود دارد. اغلب، متن نقل شده از سریماد باگاواد گیتا است که فرد متعادل را به عنوان فردی که ذهن، عواطف و حواس کنترل شدهای دارد، توصیف میکند. برای درک مفهوم سلامت روانی، شاید مهمتر از هر نقل قول، دیدگاه گسترده هندوها از زندگی است که در چهار غایت شناخته شده یا اهداف گسترده زندگی خلاصه شده است (پوروشارتا). اینها دارما، کاما، آرتا و موکشا هستند.
دارما عدالت، فضیلت یا وظیفه دینی است. کاما به برآوردن نیازهای زیستی یا لذتهای نفسانی ما اشاره دارد. آرتا به برآوردن نیازهای اجتماعی ما از جمله منافع مادی، کسب ثروت و شناخت اجتماعی اشاره دارد. مکشا به معنای رهایی از اسارت دنیوی و اتحاد با واقعیت نهایی است. این چهار هدف هماهنگی ابعاد مختلف زندگی را برجسته میکند: کاما به عنوان بعد زیستی، آرتا به عنوان بعد اجتماعی و موکشا به عنوان بعد معنوی. دارما محور مرکزی است که حیات حول آن میچرخد. اگر کسی کاما و آرتا را بدون دارما دنبال کند، نتیجه دراز مدت رنج برای فرد و اطرافیانش است.
بیشتر بخوانید: اختلال اضطراب فراگیر؛ علائم و روشهای درمان آن
شواهدی از تأثیر مذهب بر سلامت روان
بخش بزرگی از تحقیقات مربوط به رابطه مذهب و سلامت روان، مذهب را به عنوان محور مطالعه نداشتند. به همین دلیل، اغلب، سنجش دینداری تنها شامل یک سوال واحد میشود، که اغلب صرفاً فرقه مذهبی است. با این حال، وابستگی مذهبی در مورد اینکه دینداری چیست و چقدر در زندگی یک فرد اهمیت دارد به ما نمی گوید. به همین دلیل، مطالعاتی که صرفاً از وابستگی مذهبی یک موضوع استفاده میکنند، به جز استثنائات معدود، یافتههای متناقض و متناقضی زیادی را ارائه کردهاند. قویترین و منسجمترین نتایج بین فرقههای مذهبی مختلف، اما با مقایسه درجات مختلف مشارکت دینی (از یک فرد غیرمذهبی تا یک فرد عمیقاً مذهبی) به دست آمده است. حضور در کلیسا، به عنوان مثال، تعداد دفعات شرکت در جلسات مذهبی، یکی از پرکاربردترین سؤالات برای بررسی سطح مشارکت مذهبی است.
سؤالات دیگر، دینداری غیر سازمانی (زمانی که در فعالیتهای مذهبی خصوصی مانند نماز، مراقبه و خواندن متون مذهبی صرف میشود) و دینداری ذهنی (اهمیت مذهب در زندگی شخصی) است. با این حال، احتیاط در تفسیر رابطه بین اعمال مذهبی خصوصی و سلامت در مطالعات مقطعی ضروری است. افراد ممکن است در هنگام بیماری یا در شرایط استرس زا بیشتر دعا کنند. روی آوردن به مذهب در هنگام بیماری ممکن است منجر به یک ارتباط مثبت کاذب بین دینداری و سلامت ضعیف شود. در مقابل، وضعیت نامناسب سلامتی میتواند ظرفیت حضور در یک جلسه مذهبی را کاهش دهد و به این ترتیب سوگیری دیگری در ارتباط بین دینداری و سلامت ایجاد کند. در نهایت، یکی از ابعاد بسیار مهم دینداری، تعهد دینی است که بیانگر تأثیری است که باورهای دینی بر تصمیمات و سبک زندگی فرد میگذارد.
بیشتر بخوانید: راهکارهای مقابله با شکست عشقی
جهتگیری درونی و بیرونی نسبت به دین
به گفته گوردون آلپورت، روانشناس هاروارد، جهت گیری مذهبی افراد ممکن است درونی و یا بیرونی باشد. جهتگیری بیرونی افراد با این جهت گیری تمایل دارند از مذهب برای اهداف خود استفاده کنند. بسیاری مذهب را به طرق مختلف مفید میدانند – برای تأمین امنیت و آرامش، اجتماعی بودن و حواس پرتی، موقعیت و توجیه خود. عقیده پذیرفته شده به آرامی نگه داشته میشود یا به صورت انتخابی شکل میگیرد تا نیازهای اولیه بیشتری را برآورده کند. جهت گیری درونی افراد با این گرایش انگیزه اصلی خود را در مذهب مییابند.
سایر نیازها، هر چند قوی باشند، از اهمیت کمتری برخوردارند و تا آنجا که ممکن است، با باورها و دستورات دینی هماهنگی دارند. فرد با پذیرش یک عقیده، سعی در درونی کردن آن و پیروی کامل از آن دارد و همین رابطه مذهب و سلامت روان را اثبات میکند. معمولاً جهت گیری درونی با شخصیت و وضعیت روانی سالم تر همراه است، در حالی که جهت گیری بیرونی با عکس آن همراه است. دینداری بیرونی با جزم گرایی، تعصب، ترس از مرگ و اضطراب همراه است، «در سنجش آن نوع دینی که نام بدی به مذهب میدهد، کار خوبی انجام میدهد. این یافته بسیار مهم و ثابت کاملاً در تضاد با الیس است، او استدلال میکرد که یکی از راههایی که دینداری سلامت روانی را خراب میکند این بود.
بیشتر بخوانید: مدیریت استرس چگونه صورت میگیرد؟
خاتمه
در این محتوا اطلاعاتی که در رابطه مذهب و روان میتوانست به شما کمک کند تا رابطه آنها را با یکدیگر بهتر درک کنید شرح داده شد. امیدواریم که از این محتوا بهره کافی را برده باشید. در زیر مقاله سوالات خودتان را مطرح کنید تا در اسرع وقت به آنها پاسخ داده شود.
همچنین میتوانید سوالات خود را از طریق امکان مشاوره آنلاین با بهترین روانشناسان یا مشاوره آنلاین با بهترین روانپزشکان در سایت درمانکده در میان بگذارید و از آنها راهنمایی کسب کنید.
سوالات متداول
بله قطعا این دو امر کاملا با هم متفاوت هستند و در هر سنت و آیینی به یک شکل معنا خواهند داشت.
بله در این آیین تحلیل روانشناسی در خصوص فرد سالم وجود دارد.
تجربیات نشان داده افراد مذهبی در ابتلا به بیماری های روانی تا حدودی ایمن هستند.اما باید تحقیقات علمی را نیز مرور کرد. شاید پاسخ های علمی مغایر با تجربیات باشد.
منبع: ncbi.nlm.nih.gov, nami.org
چیزهایی که گفته شده تقریبا درسته ولی من به شما میگم که اگه هیچ مذهبی نداشته باشی یا خلاف مذهب بری یا اصلا مذهبت اشتباه باشه همش عاقبت خوبی نداره و نشانه هاشو تو کسایی که روی این کره خاکی زندگی میکردن و الان در حال زندگی کردن هستند میتونی پیدا کنی پس ادم ادم باید یه مذهبی داشته باشه که تقریبا اکثر مذهب ها توی اساس ها مثل هم هستند مثل اینکه کار خوب کنید و رفتار خوب داشته باشید و کلا خوب باشید و من ترجیح میدم یه مذهب و امیدی داشته باشم حتی با همه بیماری های سلامت روانی که تو این حوزه هست تا اینکه هیچ امید و مذهبی نداشته باشم و تلاش میکنم که بهترین راه رو انتخاب کنم یا انتخاب بشم اینم نمیدونم، و در اخر هم امیدوار باشم چون هرچی فکر کنی خلاف مذهب هم نمیشه بالاخره این دنیا الکی هم نیس و هدفی داره رازی داره و این خورشید و زمین الکی نمیچرخن و ذهن انسان تاکید میکنم انسان به دنبال یافتن حقیقت هاست . تمام