«گاهی خوشخیم یا بدخیم بودن یه توده فاصله بین زندگی و مرگه، اما واقعاً چرا بعضی تودهها روی پوست به وجود میان؟»
سلام من بهنام هستم و براتون داستان بیمارهایی رو تعریف میکنم که شرایط خاصی داشتن.
این اپیزود در شهریور 1400 ضبط میشه و در مورد یک توده پوستی به اسم درماتوفیبروماست که محمدرضا بهش مبتلا شده.
سال 1391، محمدرضا تازه دوران سربازیش رو تموم کرده بود و خودش رو برای ادامه تحصیل آماده میکرد، یه روز که داشت لباسش رو عوض میکرد مامانش اون رو متوجه یه برآمدگی کرم رنگی روی پشتش کرد.
محمدرضا بلافاصله بعد از اینکه متوجه وجود برآمدگی شد، برای اینکه بفهمه موضوع از چه قراره به دکتر مراجعه کرد.
تشخیص دکتر این بود که برآمدگی به دلیل زمینخوردن روی بدن محمدرضا ایجاد شده و اولین سؤالش رو درمورد همین موضوع پرسید که آیا تازگیها زمین خوردی؟
محمدرضا که تازه دوران سربازی رو پشت سر گذاشته بود و زمینخوردن و سینهخیز رفتن جزو اتفاقات معمولی یه سرباز در طول روزه، به دکتر گفت: اطلاع دقیقی نداره ولی توی سربازی زمین خوردگیهای زیادی داشته.
دکتر پس از شنیدن جواب محمدرضا گفت: احتمالاً سنگ کوچکی در هنگام زمینخوردن زیرپوستت رفته و پوست نتونسته بهخوبی ترمیم بشه.
دکتر به محمدرضا گفت که اصلاً جای نگرانی نداره و هروقت بیای من واست در میارمش.
محمدرضا از تشخیص دکتر مطمئن نبود و تصمیم گرفت پیش یه دکتر دیگه بره.
یکی از دوستاش یه دکتر بهش معرفی کرد که حدود دو هفته بعد محمد رضا رفت پیشش و دکتر پس از شنیدن حرفهاش و دیدن محل برآمدگی، گفت که چیزی نیست و یه چرک سادهاس که همینالان هم میشه تخلیهاش کرد.
محمدرضا که برآمدگی روی پشتش نگرانش نکرده بود، مدتی رو به همین ترتیب بدون اینکه دیگه دنبال ماجرا رو بگیره به زندگیش ادامه داد. از طرفی محل برآمدگی هم در این مدت هیچ تغییری نمیکرد.
مشاهده بیشتر : لیست متخصص پوست
کمکم محمدرضا برآمدگی روی کمرش رو فراموش کرده بود تا اینکه سال 97 بدون هیچ دلیلی برآمدگی دچار تغییر رنگ و تورم شد، تازه اگه به هرجایی برخورد میکرد، بهشدت میسوخت و شکل و شمایل یه تاول بزرگ رو به خودش گرفته بود و محمدرضا رو کمی نگران کرد.
محمدرضا جز افرادیه که اصلاً دکتر رفتن رو دوست نداره و خیلی بیماریاش رو جدی نمیگیره، ولی دی ماه سال 97 زمانی که مادرش به سرطان سینه مبتلا شد و مراحل درمان رو سپری میکرد با یه پزشک فوق تخصص جراحی قفسه صدری آشنا شد، وقتی محل تورم کمرش رو نشون آقای کتر داد، دکتر بهش توصیه کرد که برای نمونهبرداری خیلی زود بهش مراجعه کنه.
هفته بعد محمدرضا در شرایطی پیش دکتر رفت که این برآمدگی سال 91 به نظر یه چیز گذرا به اندازه سر یه انگشت بود، ولی تو اسفند 97 این تورم بزرگتر از دو بند انگشت و ترسناک شده بود.
دکتر بعد از نمونهبرداری از توده، به محمدرضا گفت که میتونه یکدفه اونو از بدنش خارج کنه، اما اول باید بدونه توده از چه نوعیه چون تو روند درمان تاثیر داره.
محمدرضای بیخیال حالا دیگه واقعاً از نتیجه نمونهبرداری میترسید، از اینکه این توده خوش خیمه یا بدخیم، حسابی ذهنش درگیر بود.
با نمونه اول دکتر نتونست تشخیص بده که توده سرطانیه یا نه. تا اینکه 17 اردیبهشت سال 1398 محمدرضا به اتاق عمل رفت، دکتر به طور کامل توده و حتی قسمتی از پوستش رو خارج کرد و برای نمونهبرداری به پاتولوژی فرستاد.
وقتی جواب پاتولوژی اومد، دکتر مطمئن شده بود که توده سرطانی نیست و خوشحال بود، ولی برای اینکه مطمئن بشه که توده برنمیکرده چهار جلسه پرتودرمانی تجویز کرد و گفت شش ماه دیگه برای معاینه مراجعه کنه.
خوشبختانه جای زخم محمدرضا نه متورم شده بود نه تغییری میکرد و دکتر بعد از شش ماه این اطمینان رو داد که سرطان پوستی در کار نیست و هیچ جای نگرانی وجود نداره.
اما این پایان داستان نیست! محمدرضا بعد از مدتی 2 توده دیگه، یکی توی رون پاش و یکی بین دنده چهار و پنج سمت راستش دید و دوباره به دکتر مراجعه کرد، ولی این بار دکتر خیالش راحت بود، این تودهها شبیه همون توده قبلی هستن که هنوز اندازه و رنگشون تغییر نکرده و نیازی به برداشتنشون نیست.
حالا دیگه محمد رضا خیلی بیشتر از قبل مراقبه تا اگه توده جدیدی توی بدنش ایجاد شد یا این دو توده تغییر رنگ دادن سریع به دکتر مراجعه کنه.
سوالاتی که در این قسمت از دکتر باباخانیان پرسیدیم
- درماتوفیبروما چیه؟
- آیا دلیل ابتلا به درماتوفیبروما مشخصه؟
- راه های درمان درماتوفیبروما چیه؟
- رابطهای بین سرطان پوست و درماتوفیبروما وجود داره؟
ممنون آقای دکتر که وقتتون رو در اختیار ما گذاشتین.
خب میرسیم به پایان سیزدهمین قسمت فصل سوم پادکستمون و مثل همیشه «بهسلامتی همتون»